Title :نگاهی به جغرافیای معرفتشناسی غرب / تحقیق و تدوین: رحمتالله رضایی
Abstract:
معرفت شناسی در غرب، اطلاق ها و کاربردهای گوناگونی یافته است؛ به گونه ای که گاه موجب ابهام می شود و فهم دقیق یک نظریه، یافتن مخاطب و تفاوت آن با دیگر دیدگاه ها، بسیار دشوار می گردد. پرسش آن است که آیا می توان چشم انداز کلی از جریان های معرفت شناسانه ارائه داد؛ به گونه ای که ما را در یافتن موقف صاحب یک نظریه و رقیبان آن یاری رساند؟
نوشتار حاضر با هدف یافتن پاسخ این پرسش صورت گرفته و گرایش های مهم در این حوزه را بازشناخته است. برای این منظور، بحث های مرتبط با معرفت شناسی را به معرفت شناسی و فرامعرفت شناسی تقسیم کرده ایم. معرفت شناسی را به مطلق و مقید و مطلق را به سنتی، مدرن و معاصر دسته بندی کرده ایم اما هر سه دوره، به رغم تحولات متعدد، یک جریان غالب دارد که با افلاطون آغاز شد و با دکارت و کانت بسط یافت و امروزه نیز با تعدیل های بسیار، هوادارانی دارد.
این جریان، رقیبانی نیز داشته است که از مهم ترین آنها، معرفت شناسی قاره ای است که خود زیرمجموعه هایی دارد. رقیب دیگر آن، معرفت شناسی های طبیعت گرایانه است؛ همچون معرفت شناسی طبیعی شده، معرفت شناسی تکوینی، تکاملی و اعتمادگرا (دیدگاهی که بنا به دلایلی، در بحث برون گرایی نیز مطرح شده است). رقیب سوم معرفت شناسی تحلیلی، معرفت شناسی اجتماعی است که به اعتبار دیگری رقیب آن به شمار می آید.
در ادامه، جریان معرفت شناسی تحلیلی را به درون گرایی و برون گرایی تقسیم کرده ایم که نمونة برجسته درون گرایان، مبناگرایان و انسجام گرایان هستند و اعتمادگرایی و دیدگاه فضیلت محور، نماینده هایی از معرفت شناسی برون گرایانه هستند.