مسئله دیرپا و نزاع انگیز کلیات، ریشه در معرفت شناسی کلی و جزئی در منطق دارد. بحث از کلی و جزئی را می توان در سه حوزه معناشناختی، معرفت شناختی و هستی شناختی بررسی کرد. در حوزه معرفتی نیز می توان از منطق و فلسفه بهره برد. بررسی حیثیت انطباق و صدق این دو مفهوم با مصادیقشان، در حوزه منطق است و آن گاه که از حیث پیدایش و چگونگی دستیابی ذهن به این مفاهیم پرداخته می شود، بحث فلسفی است. ازآنجاکه منطق همواره مقدمه ای برای علم فلسفه شمرده می شود، این پژوهش در راستای تبیین معرفتی کلی و جزئی در منطق سینوی است. منطق سینوی از درخشان ترین دوره های تاریخ منطق است. توجیه جایگاه بحث از کلی و جزئی در بخش الفاظ مفرد، تبیین تعریف جزئی و کلی، راهکار ابن سینا در برون رفت از اشکال عدم امتناع فرض در دستیابی به مفهوم جزئی و نسبت سنجی میان کلی و جزئی حقیقی و اضافی، از دستاوردهای این پژوهش است.