سخن نخست
سپاس خداي را که انسان را بر ديگر حيوانات، به نعمت نطق و تفکر برتري داد و از ميان انسانها، پيامبراني برگزيد و با صدق در نطق، درستي در انديشه و عمل صالح ممتازشان ساخت بر همة آنان، به ويژه بر خاتم پيامبران و اوصياي به حقش که قول و عملشان معيار رهروان راه حقيقت است، درود ميفرستيم.
چگونه مي توان از نعمت انديشه بهرهبرداري درستي كرد تا به واقع از ديگر حيوانات برتري يابيم و مصداق «... اولئک کالانعام بل هم اضلّ» نباشيم؟ چگونه انديشه درست را از نادرست تشخيص دهيم؟
منطقدانان، پاسخ پرسشهاي فوق را در بهرهگيري مناسب از علم منطق ميدانند. از اين رو، در فايدة منطق گفتهاند كاربرد صحيح قواعد منطقي، مصونيت از خطا و کژي در انديشه را به ارمغان ميآورد. اين سخن گزافه نيست، هرچند کليت ندارد؛ يعني هيچ کس ادعا ندارد که منطق به تنهايي قدرت کافي براي تصحيح هر انديشهاي و جلوگيري از هر کژانديشي را به انسان ميدهد، بلکه آگاهي از قواعد منطقي و بهکارگيري درست آنها، تنها بخشي از نادرستيهاي انديشه را تصحيح ميکند و راه برونرفت از برخي مغالطهها را پيشروي منطقدان قرار ميدهد.
بايد دانست علم منطق همانند هر علم بشري ديگر، پروندهاي گشوده دارد؛ يعني چنان نيست که همة مسائل منطقي، پاسخ نهايي خود را دريافت کرده باشند و هيچ مجالي براي تغيير و تحول در آنها و يا در پاسخ به آنها نباشد. تاريخ علم منطق نشان ميدهد که گاه مسئله يا مسائلي از علم منطق کنار گذاشته شده و در عوض، بعضي ديگر از مسائل برجستهتر شدهاند. حتي گاهي به مسئله يا مسائلي از نو توجه جدي شده، پاسخ قبلي آنها ابطال گرديده و پاسخ جايگزيني براي آنها پيشنهاد شده است.
پس کاوش در منطق امري طبيعي است و اين كاوش، مسائل منطق را پيراستهتر، ادله هر ادعايي را محکمتر و سرانجام منطق را قابل قبولتر مينمايد. در اين شماره از نشريه معارف عقلي، كوشيدهايم کاوشي جديد در بعضي مسائل منطقي داشته باشيم و كاري نو و ديدگاهي جديد به خوانندگان عزيز پيشكش كنيم.
در مقالة «نگاهي تطبيقي به احکام تحليلي کانت و قضاياي ذاتيهْْالمحمول» چند نوآوري به چشم ميخورد: اول اينكه كاربردهاي متفاوت قضاياي تحليلي، براي نخستين بار از هم تفكيك شده است؛ ديگر اينكه موانع تطبيق قضاياي تحليلي و قضاياي ذاتيه المحمول شناسايي شده و اين موانع به شيوهاي علمي برطرف شدهاند و نوآوري مهم در تطبيق دو اصطلاح از دو فرهنگ متفاوت بروز كرده است.نگارنده مقالة «اثبات علم و نفي سفسطه» هم مدعي است نوشتار او بازسازي برهان ابنسيناست. پس نوعي نوآوري در تقرير مطلب ابنسينا عرضه شده است. در مقالة «نکاتي درباره گزارههاي حقيقيه»، نگارنده نکاتي را جمعآوري کرده است که گرچه بعضي از آنها در سخنان پيشينيان بوده است، ولي همه آنها به صورت يكجا پيشتر در کتاب يا رسالهاي وجود نداشتهاند. مقاله «نقد و بررسي مناظره سيرافي با متيٰ در علم منطق » هم مشتمل بر پاسخهايي بر نقدهاي وارد بر علم منطق است که بعضي از آنها کاملاً تازهاند.نگارنده مقاله «سبكي و منطق؛ مفارقت يا مرافقت» شخصيت سُبکي را که از انديشمندان غيرمشهور است، برجسته ساخته است تا با معرفي احوال او معلوم گردد که آيا موافق منطق است يا مخالف آن.مقالة «نقد و بررسي اقوال در سر بداهت تصوري» هم مشتمل بر نكتهاي است بديع و آن پرداختن به بداهت در تصورات است كه كمتر در آثار منطقدانان گذشته بدان پرداخته شده است. در مقاله «حمليه مرددهْْ المحمول» نوآوريهايي مشهود است: يكي از نوآوريهاي اين مقاله آن است كه مفاد اين اصطلاح، گرچه با تعبيرهاي ديگري در سخنان منطقدانان آمده است، ولي اين مفاد با اين تعبير پيشينهاي ندارد، بلکه ميتوان آن را جديد دانست. مهمتر آنکه در اين مقاله کاربرد اين قسم قضيه، در استدلالهاي مباشر و نيز در قياسهاي اقتراني به صورت جديد و نويي عرضه شده است.
گفتني است از آثار قلمي خوانندگان و انديشمندان محترم كه در زمينة منطق به مطلب تازهاي دستيافتهاند يا تقرير تازه و استدلال جديدي براي مطالب منطقي دارند، استقبال ميشود.
سردبير