مصطفي ايزدي يزدانآبادي*
محمود نمازي**
چکيده
مسئله رابطه ذهن و بدن، همواره يکي از مسائل بحثبرانگيز در تاريخ فلسفه بوده است. در فلسفه غرب، دکارت که تمايزي کامل بين نفس و بدن قرار داد، نتوانست از عهده تبيين رابطه نفس و بدن برآيد. در همان زمان اشکالاتي به نظريه وي وارد شد. بهخاطر همين اشکالات، مکتب توازيگرايي پديد آمد و سرانجام در قرن بيستم، فيلسوفان ذهن بهخاطر عدم تبيين از رابطه نفس و بدن، تجرد نفس را منکر شدند. افزونبراين، با وجود انکار نفس توسط فيزيکاليستها و تلاش آنها مبني بر تبيين رابطه مادي حالات ذهني و بدن، حتي نتوانستند تبيين مقبولي از رابطه مادي حالات ذهني و بدن ارائه دهند و در نتيجه، اين مسئله حلناشده باقي ماند. اما ملاصدرا برابر اصول اساسي و بنيادين فلسفهاش - اصالت وجود و تشکيک وجود- توانست تبيين مقبولي از رابطه نفس و بدن ارائه دهد که برپايه آن، نفس و بدن دو مرتبه از يک وجود واحد هستند و بدن با حرکت جوهري توانسته به مرحله تجرد دست يابد.
کليدواژهها: بدن، تجرد نفس، رابطه نفس و بدن، فلسفه اسلامي، فلسفه ذهن، نفس.
*. دانشجوي دکتري دانشگاه تهران m.izadi371@gmail.com
**. عضو هيأت علمي مؤسسه امام خميني (ره)
تاريخ دريافت: 14/01/1400، تاريخ پذيرش: 08/09/1400