با توجه به دو رسالت مهم تبيين و پاسداري از آموزههاي عقيدتي که از اهداف دانش کلام به شمار ميروند، و نيز سيل شبهههايي که امروزه اين آموزه ها را نشانه رفتهاند، کمتر کسي است که به انکار اهميت دانش کلام و لزوم پرداختن به آن برخيزد. روشن است که در ميان دانشهاي گوناگون، اين دانش کلام است که به طور مستقيم و آشکارا، برآورده ساختن دو هدف پيشگفته را بر دوش دارد و صاحبان اين دانش با بهرهگيري از روشهاي گوناگون براي رسيدن به هدف خود ميکوشند.
آنچه ممکن است موجب کاستن از قدر و جايگاه کلام در ذهنها گردد، طرح اين تصور است که کلام، دانشي جدلي است، و متکلمان همان جدليون هستند، اما شايسته توجه است که دانشمندان علم کلام براي رسيدن به اهداف اين دانش، به روشي خاص از روشهاي دارج و رايج در علوم محدود نيستند و ممکن است به تناسب مسئله و موضوع مورد بحث، از تمام روشها و اقسام گوناگون استدلال بهرهگيري کنند. از اين رو، چنانچه پاي دلايل نقلي در کلام باز است، استدلال عقلي نيز در جاي خود کاربرد دارد و هر دو روش استدلالي برهان و جدل که براي اثبات يا رد مطلبي استفاده ميشود، در کلام نيز به کار ميرود. اينگونه نيست که استدلالهاي کلامي صرفاً جدلي باشد. پس اين جمله معروف که کلام، دانشي جدلي است، تنها به اين معنا درست است که در اين دانش جدل هم راه دارد (و البته جدل اختصاص به دانش کلام ندارد)، نه اين که استدلالهاي اين علم، تنها جدلي باشد و برهان را در آن راهي نباشد.
بنابراين، نگاه درست در روشها و ابزارهاي مورد استفاده در دانش کلام، نگاه جامعنگر است، نه نگاه محدود و منحصر به روشي خاص؛ ديدگاهي که در بر دارنده دو نکته روشن زير است:
يکم، با راه يافتن استدلال عقلي و برهاني به مباحث کلامي، برخي ميپندارند که بحث رنگ فلسفي به خود ميگيرد و از دايره کلامي بيرون ميرود؛ در حالي که بيگمان اين پندار نادرست است؛ چه تبيين و دفاع برهاني از يک آموزه ديني، به خروج آن از دايره دانش کلام نميانجامد.
دوم، کساني که در وادي تبيين عقايد ديني و پاسداري از آنها گام برميدارند، بايد خود را به ابزار گوناگوني که در دانشها کاربرد دارد، مسلح کنند؛ زيرا هرچه آمادهتر وارد اين ميدان شوند در انجام رسالت خود کاميابتر بوده و بهتر ميتوانند از عهده رسالت خود بر آيند.
دبير علمي کلام