رويكردهاي مربوط به نسبت ميان فلسفه و الهيات در مسيحيت

  • warning: Missing argument 1 for t(), called in D:\WebSites\nashriyat.ir\themes\tem-nashriyat\upload_attachments.tpl.php on line 15 and defined in D:\WebSites\nashriyat.ir\includes\common.inc on line 962.
  • warning: htmlspecialchars() expects parameter 1 to be string, array given in D:\WebSites\nashriyat.ir\includes\bootstrap.inc on line 869.

سال دوازدهم، شماره اول، پياپي34، بهار و تابستان 1396

عمار متاجي نيمور
کمال پولادي
چکيده
از آغاز مسيحيت، برخورد دوگانه‌اي نسبت به فلسفه وجود داشت و حتي در خود انجيل‌ها هم اين دوگانگي ديده مي‌شود. مسيحيت در درجه اول، يک دين است و آموزه‌هاي آن، درباره رستگاري و عشق به خداوند است و به‌صورت يک نظام نظري انتزاعي به سبک نظام‌هاي فلسفي يوناني درنمي‌آيد. درحالي‌که ادعاي سنت فلسفي يونان، دانش عقلاني متکي بر منطق استدلالي است. اين مقاله با پذيرش اين مسئله که تصوري عقلاني از ايمان، زمينه مشترکي براي بسياري از فلاسفه قرون وسطي بوده است، درصدد بررسي اين مهم است که چگونه معرفت متافيزيکي بشر که از راه وحي بدان رسيده، با معرفت طبيعي که از راه حواس و عقل بدان دست‌يافته، مرتبط مي‌شود.
کليدواژه‌ها
عقل، ايمان، ترتوليان، آگوستين، ابن‌رشد، توماس آکوئيناس.