قاضی سعید قمی شیعی و موسی بن میمون یهودی، در دو اثر مهم خویش، یعنی شرح توحید صدوق و دلالهًْ الحائرین، بر تباین همه جانبه میان آفریدگار و آفریدگان پای می فشارند؛ ازاین رو، ذات مقدس الهی را از هرگونه صفتی پیراسته می دانند و وجود هرگونه صفت ثبوتی را برای ذات خداوند رد می کنند. به باور ایشان، اعتقاد به صفت برای ذات الهی، چه آن صفت عین ذات باشد و چه زائد بر ذات، به نوعی تشبیه، ترکیب در ذات و به تکثیر قدما می انجامد و از شرک و الحاد در اعتقاد سر در می آورد.
دیدگاه هر دو دانشمند در بحث وجودشناسی صفات را، می توان همان نظریه نیابت و خلو ذات از صفات دانست؛ گرچه در استدلال بر این مدعا، میان آنها تفاوت های اندکی به چشم می خورد. به باور قاضی سعید، این نظریه، مقتضای پیروی از رهنمودهای اهل بیت علیه السلام در معرفت ذات الهی است و دلایل عقلی نیز این مدعا را اثبات می کند. از دیدگاه وی، در متون دینی، پیامبران و معصومان علیه السلام برای رعایت حال عوام مردم، صفاتی برای خداوند متعال بیان کرده اند، وگرنه خداوند از داشتن هرگونه صفتی پیراسته است.
گفتنی است که مبنای نفی صفات از ذات الهی، باعث شده هر دو متفکر در تفسیر صفات وارد شده در متون دینی، روشی سلبی در پیش گرفته و صفات ثبوتی ذاتی را به صفات سلبی برگردانند و در معناشناسی صفات، مسلک الاهیات سلبی را برگزینند.
سال دوازدهم، شماره دوم، پیاپی35، پاییز و زمستان 1396
محسن زارع پور : دانشجوی دکتری کلام امامیه، پردیس فارابی دانشگاه تهران. zarepourmohsen@yahoo.com
احمد بهشتی مهر : استادیار دانشگاه قم. ahmadbeheshtimehr@gmail.com چکیده
قاضی سعید قمی شیعی و موسی بن میمون یهودی، در دو اثر مهم خویش، یعنی شرح توحید صدوق و دلالهًْ الحائرین، بر تباین همه جانبه میان آفریدگار و آفریدگان پای می فشارند؛ ازاین رو، ذات مقدس الهی را از هرگونه صفتی پیراسته می دانند و وجود هرگونه صفت ثبوتی را برای ذات خداوند رد می کنند. به باور ایشان، اعتقاد به صفت برای ذات الهی، چه آن صفت عین ذات باشد و چه زائد بر ذات، به نوعی تشبیه، ترکیب در ذات و به تکثیر قدما می انجامد و از شرک و الحاد در اعتقاد سر در می آورد.
دیدگاه هر دو دانشمند در بحث وجودشناسی صفات را، می توان همان نظریه نیابت و خلو ذات از صفات دانست؛ گرچه در استدلال بر این مدعا، میان آنها تفاوت های اندکی به چشم می خورد. به باور قاضی سعید، این نظریه، مقتضای پیروی از رهنمودهای اهل بیت علیه السلام در معرفت ذات الهی است و دلایل عقلی نیز این مدعا را اثبات می کند. از دیدگاه وی، در متون دینی، پیامبران و معصومان علیه السلام برای رعایت حال عوام مردم، صفاتی برای خداوند متعال بیان کرده اند، وگرنه خداوند از داشتن هرگونه صفتی پیراسته است.
گفتنی است که مبنای نفی صفات از ذات الهی، باعث شده هر دو متفکر در تفسیر صفات وارد شده در متون دینی، روشی سلبی در پیش گرفته و صفات ثبوتی ذاتی را به صفات سلبی برگردانند و در معناشناسی صفات، مسلک الاهیات سلبی را برگزینند. کلیدواژه ها
وجودشناسی صفات، قاضی سعید قمی، موسی بن میمون، نیابت، نفی صفات، رابطه ذات و صفات الهی.