معارف عقلی، سال اول، شماره اول، پیاپی 1، بهار 1385، صفحات 157-

    معرفى اصطلاح‌نامه منطق و تأملى در آن/ عسکرى سلیمانى امیری

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    عسکری سلیمانی امیری / *استاد - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / solymaniaskari@mihanmail.ir
    چکیده: 
    گسترش علوم و گوناگونى اطلاعات، بشر را واداشته تا امکانات علمى اى فراهم آورد که اطلاعات، سریع و دقیق براى جویندگان به دست آید. یکى از این نوع امکانات دائرة المعارف نگارى است, و دیگرى اصطلاح نامه نویسی؛ تا در آن، ساختار و هندسه یک علم و نیز جایگاه یک اصطلاح در ساختار آن علم و روابط آن با اصطلاحات دیگر روشن شود. در این مقاله، اصطلاح نامه منطق معرفى مى شود و با تأمل در کاستى هاى آن پیشنهادهایى ارائه مى گردد.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

     

    معرفى اصطلاح نامه منطق و تأملى در آن

    عسکرى سلیمانى امیری

    چکیده

    گسترش علوم و گوناگونى اطلاعات، بشر را واداشته تا امکانات علمى اى فراهم آورد که اطلاعات، سریع و دقیق براى جویندگان به دست آید. یکى از این نوع امکانات دائرة المعارف نگارى است, و دیگرى اصطلاح نامه نویسی؛ تا در آن، ساختار و هندسه یک علم و نیز جایگاه یک اصطلاح در ساختار آن علم و روابط آن با اصطلاحات دیگر روشن شود. در این مقاله، اصطلاح نامه منطق معرفى مى شود و با تأمل در کاستى هاى آن پیشنهادهایى ارائه مى گردد.

    کلیدواژه ها:

    اصطلاح نامه، اعم، اخص، مترادف، نمایش الفبایى، نمایش نظام یافته، نمایش ترسیمى، نمایش درختی.

    پیش درآمد

    اصطلاح نامه منطق، بخشى از یک پروژه بزرگ اصطلاح نامه جامع علوم اسلامى است که از سوى مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامى در سال 1381 به همت مؤسسه بوستان کتاب قم چاپ شده است. این مجموعه به همت واحد اصطلاح نامه علوم اسلامى، و به مسئولیت محمد رحمانى و با همکارى آقایان قربان محمد احمدى، حسین حسین زاده، على رحیمى، سید حسین سیدى و مرتضى متقى نژاد و با نظارت آقاى محمدهادى یعقوب نژاد به انجام رسیده است.

    چیستى اصطلاح نامه

    اصطلاح نامه، ترجمه واژه Thesaurus است و بنابر تعریف، به مجموعه اصطلاحات استاندارد شده در یک حوزه معرفتى گفته مى شود که فهرستى از واژه هاى کلیدى و کاربردى آن حوزه را ارائه مى دهد و روابط سلسله مراتبى، ترادف و وابستگى بین مفاهیم را به نمایش مى گذارد، و از نظر ساختارى، گنجینه واژگان کنترل شده و سازمان یافته از مباحث خاص دانش بشرى است.

    چکیده کردن اطلاعات و ذخیره سازى آنها، به ویژه در رایانه ها، و بازیابى سریع آنها در عصر انفجار اطلاعات، ضرورتى اجتناب ناپذیر است. براى دسترسى سریع به اطلاعات ذخیره شده، نیاز به کلیدواژه هایى مناسب است. این کلیدواژه ها باید با واژه هاى اطلاعات ذخیره شده هماهنگ و سازگار باشد تا بتوان به سادگى به اطلاعات مورد نیاز دست یافت. انتخاب مناسب کلیدواژه ها ممکن نیست جز با تسلط بر مجموعه اطلاعات حوزه مورد کاوش. از این روى، براى دست یابى به کلیدواژه هاى مناسب، بهترین روش، بهره گیرى از اصطلاح نامه هاست. محض نمونه، در حوزه دانش منطق براى جمع آورى و ذخیره سازى اطلاعات منطقیِ لازم واژه هایى را به کار مى بریم که از طریق آنها مى توان به اطلاعات مورد نظر دست یافت. داشتن یک اصطلاح نامه مناسب در دانش منطق به ذخیره سازى اطلاعات و دست یابى سریع به آنها از طریق انتخاب کلیدواژه هاى مناسب کمک مى کند. افزون بر اینکه اصطلاح نامه فایده هاى فراوان دیگرى از قبیل نشان دادن روابط منطقى مصطلحات مختلف، مانند رابطه عام و خاص و وابسته و رابطه ترادف و غیره دارد.

    ساختار اصطلاح نامه منطق

    شاکله کلى «اصطلاح نامه منطق» از سه بخش تشکیل شده است:

    1. نمایش الفبایى اصطلاحات؛
    2. نمایش نظام یافته اصطلاحات؛
    3. نمایش ترسیمى اصطلاحات.

    پیش از توضیح این سه بخش، لازم است علایم اختصارى این اصطلاح نامه را مورد توجه قرار دهیم؛ زیرا در معرفى اصطلاح نامه منطق مفید است.

    ”بک“ = «به کار ببرید». واژه یا عبارتى که پس از «بک: ... » مى آید، اصطلاح راجح در آن علم است و اصطلاح مورد بحث در سطر یا چند سطر قبل، مرجوح در علم است.

    ”بج“ = «به کار ببرید به جای». واژه یا عبارتى که پس از «بج: ... » به کار مى رود، اصطلاح مرجوح در علم است و اصطلاح مورد بحث در سطر یا سطر هاى پیش از آن، اصطلاح راجح است. براى نمونه مى بینیم:

    کلیات پنج گانه

    بک: کلیات خمس

    قضیه موجهه

    بج: موجهات

    ”ا.ع“ = «اصطلاح اعم». هرگاه واژه یا عبارتى پس از «ا.ع: ... » درج شود به این معناست که این اصطلاح، اعم از اصطلاح مورد بحث در سطر یا سطر هاى قبل است، و اصطلاح مورد بحث در سطرهاى قبل، اخص است. منظور از اعم در اصطلاح نامه، اعم از رابطه کلى و جزئى و کل و جزء است. براى نمونه، از دو واژه ”ایرانی“ و ”تهرانی“ اولى اعم و دومى اخص است و هر دو کلى اند؛ و نیز از دو واژه ایران و تهران، اولى اعم و دومى اخص است؛ در حالى که رابطه این دو، از نوع رابطه کل و جزء است، نه کلى و جزئی.

    ”ا.خ“ = «اصطلاح اخص».

    ”ا.و“ = «اصطلاح وابسته». هرگاه واژه یا عبارتى پس از «ا.و: ... » بیاید به این معناست که این اصطلاح، نوعى وابستگى با اصطلاح مورد بحث در سطر یا سطرهاى پیشین دارد و نوع وابستگى آن از نوع ترادف، اعم و اخص نیست. مانند:

    ادات شرط

    بج: حرف شرط

    حروف شرط

    ا.ع: رابطه متصله

    ا.خ: ادات شرط ایجابی

    ادات شرط سلبی

    ا.و: ادات جزاء

    روشن است که ادات جزاء هرچند هیچ یک از نسبت هاى اعم و اخص و مترادف با ادات شرط را ندارد، این دو به نوعى به هم وابسته اند.

    نمایش الفبایی

    در نظام الفبایى، اصطلاحات یک علم به صورت الفبایى گردآورى مى شوند و رابطه اعم، اخص، مترادف و وابسته هر اصطلاحى با اصطلاح دیگر نشان داده مى شود. در تعیین اصطلاح اعم یا اخص در نمایش الفبایى، تنها اعم ها یا اخص هایى نشان داده مى شوند که بى واسطه، اعم یا اخص از اصطلاح مورد بحث باشند. براى نمونه:

    عکس مستوی

    ا.ع : عکس (قضیه)

    ا.خ: عکس مستوى قضیه حملیه

    عکس مستوى قضیه شرطیه

    ا.و: احکام عکس مستوی

    روشن است که اصطلاح ”مناسبات قضایاى محصوره“ که عنوان عام تر از اصطلاح «عکس» است به عنوان اعمِ اصطلاح «عکس مستوی» ذکر نمى شود؛ زیرا اعمِ باواسطه است و نیز اصطلاح ”عکس مستوى حملیه سالبه“ به منزله اخصِ «عکس مستوی» ذکر نمى شود؛ زیرا اخصِ باواسطه است.

    نظام الفبایى اصطلاح نامه، ساده ترین و در عین حال ضرورى ترین روش دست یابى به یک اصطلاح و رابطه آن با مترادف ها، وابسته ها و اصطلاحات عام و خاص بى واسطه است. در این شیوه مى توان:

    1. به هر اصطلاح و اطلاعات مربوط به آن، از طریق حروف الفبا دست یافت؛
    2. به اجمال، تنها با دانستن نام یک اصطلاح مى توان به جایگاه آن در علم پى برد.

    نمایش نظام یافته

    در نمایش الفبایى، تمام روابط یک اصطلاح با اصطلاحات دیگر بررسى نمى شود و تنها به مترادف ها و وابسته و عام بى واسطه و خاص بى واسطه اکتفا مى شود، و در این نمایش از اعم هاى باواسطه تا موضوع خود علم و اخص هاى باواسطه تا خاص ترین اخص خبرى نیست. براى رفع این نقیصه، نمایش نظام یافته طراحى شده است. اصطلاح نامه منطق، در توضیح نمایش نظام یافته آورده است:

    بخشى از اصطلاح نامه است که در آن، نمایش اصطلاحات از عام ترین اصطلاح به خاص ترینِ آن صورت مى گیرد؛ البته مترادف ها و وابسته ها نیز در آن نمودار مى گردد.

    در این نظام مى توان:

    الف. به کلیه تقسیم هاى شاخه هاى اصلى و فرعى علم منطق یک جا دست یافت؛
    ب. به منشأ و جهات تقسیم هاى یک شاخه از طریق عبارت راهنما علم پیدا کرد.

    ابهامى که در این توضیح وجود دارد این است که هرگاه در نمایش نظام یافته، اصطلاحات مترادف و وابسته ها و اعم و اخص ها به کلى ذکر مى شوند، على القاعده باید در نمایش نظام یافته تمام اصطلاحات گردآمده در نظام الفبایى یافت شود، نه بخشى از آن. گویا تنها پاسخى که مى توان براى رفع این ابهام داد این است که در نمایش نظام یافته، مترداف هاى اصطلاحات وابسته ذکر نمى شود. بنابراین، تعداد واژه هایى که در نمایش نظام یافته ذکر مى شود، کمتر از تعداد واژه هایى است که در نمایش الفبایى معرفى مى شود.

    پرسشى که در روش نمایش نظام یافته مطرح مى شود این است که آیا آوردن مترادف ها ضرورتى دارد یا خیر. پاسخ به این پرسش از این روى اهمیت دارد که در نظام الفبایى مترداف ها ذکر مى شود، و در آنجا تعیین مى شود که کدام یک از اصطلاحات مرجح هستند. بنابراین، ارزش نشان دادن جایگاه یک اصطلاح نامرجح در نمایش نظام یافته، محل تردید است. اگر ارزش نشان دادن مترادف ها مورد تأیید قرار گیرد، در این صورت حذف مترادف هاى وابسته بى وجه مى نماید. افزون بر این، مترادف ها سطرهاى زیادى از اصطلاح نامه را اشغال مى کنند وحال آن که، یک بار مترادف ها در نمایش الفبایى ذکر شده اند. براى نمونه، مترادف هاى اصطلاح ”برهان“ در بخش الفبایى یازده سطر را اشغال کرده است و مترداف هاى همین اصطلاح در نمایش نظام یافته همین یازده سطر را اشغال کرده است.

    نمایش ترسیمی

    در این روش، تنها اصطلاحات مرجح و داخل در سلسله مراتب علم (اعم و اخص) نمایش داده مى شود و به ازاى هر مرحله اى از اخص ها نقطه چین یا خطوط بریده گذاشته مى شود. در این روش مى توان:

    1. ساختار کلى علم را از اعم به اخص، به شکل درختى به دست آورد؛
    2. رده هاى اصلى هر اصطلاح و اخص هاى آن را به سرعت بازیابى کرد.

    تنها تفاوت نمایش نظام یافته و نمایش ترسیمى در این است که مترادف هاى نامرجح و وابسته ها حذف مى شوند.

    ساز و کار تدوین اصطلاح نامه منطق

    براى اینکه اصطلاح نامه منطق شکل بگیرد، باید رده هاى کلى علم منطق را شناسایى کنند و اصطلاح مورد نظر را در یکى از این رده هاى کلى قرار دهند، سپس مجموع اصطلاحات هر رده را به صورت عام، خاص، وابسته و مترادف تنظیم کنند.

    أ. رده هاى علم منطق در اصطلاح نامه منطق

    در اصطلاح نامه منطق، براى این علم شش رده اصلى در نظر گرفته شده است (ص28). قبل از بررسى رده هاى پیشنهادى باید به یاد آورد که تعیین رده ها یک امر قراردادى است؛ اما باید توجه داشت این قراردادها ریشه در واقعیت هایى در درون آن علم دارند. ازاین روى، و به منزله یک اصل، اگر رده ها با آنچه در علم می گذرد تنظیم شود، قابل قبول تر به نظر می رسد؛ هرچند، گاه روابط منطقى اقتضا می کند که از این اصل فاصله بگیریم. تذکر اصطلاح نامه منطق به «نظرات مشهور عالمان منطق در دست یابى به رده هاى اصلى علم منطق» در مقدمه اصطلاح نامه منطق، خود گواه بر اصل پیش گفته است.

    رده هاى اصلى اصطلاح نامه منطق عبارت اند از:

    1. الفاظ؛ 2. دلالات؛ 3. مفهوم؛ 4. معرف؛ 5. قضایا؛ 6. حجت.

    آیا انتخاب شش رده بالا با واقعیت علم منطق هم خوانى دارد؟

    به نظر مى رسد هرچند انتخاب رده هاى اصلى، امرى قراردادى است و طبق قرارداد منطقاً مى توان همه اصطلاحات را در یکى از این شش رده جاى داد، ولى اندراج همه اصطلاحات منطق در یکى از شش رده جاى تأمل دارد و بهتر آن بود که رده ها تکثیر مى شدند. تأملات زیر از دقیق نبودن رده ها نشان دارد:

    1. طبق این پیشنهاد می باید هر اصطلاحى را در یکى از رده ها یافت. محض نمونه ”معقولات ثانیه منطقی“ را در نظر می گیریم. اصطلاح نامه ا.ع ”معقولات ثانیه“ و ا.ع معقولاتِ ثانیه را ”تصور“ و اعم تصور را ”علم حصولی“ و اعم آن را ”علم“ دانسته است و چیزى اعم از علم نیاورده است؛ و ا.و علم را ”منطق“ قرار داده است. همان گونه که مشاهده می شود، در بخش نمایش الفبایى پیشنهاد می کند که در نمایش نظام یافته، معقولات ثانیه باید از وابستگان ”علم“ باشد. حال علم در چه رده اى از رده هاى اصلى شش گانه به شمار می آید؟ ظاهراً در هیچ یک از رده ها نمی گنجد، و اتفاقاً این اصطلاح در بخش نمایش نظام یافته فرهنگ نامه، تا آنجا که نگارنده تفحص کرده است، جایگاهى ندارد. به نظر مى رسد می باید ”معقولات ثانیه منطقی“ ا.و خود ”منطق“ باشد؛ چرا که موضوع منطق معقولات ثانیه منطقى است.

    براساس رده هاى پیشنهادى اصطلاح نامه نقض المحمول، عکس، و تناقض در قضایا زیرمجموعه قضایا به شمار مى آیند، در حالى که انتظار می رود این عناوین زیرمجموعه استدلال هاى مباشر به شمار آیند و استدلال هاى مباشر خود رده اصلى شمرده شوند، یا استدلال را یک رده قرار مى دادند و حجت و استدلال هاى مباشر را زیر مجموع استدلال مى کردند؛

    2. انتخاب رده هاى شش گانه متناسب با ساختار کتب منطقى نیست. حجمى که کل مباحث الفاظ، دلالات، مفاهیم و حتى معرّف را اشغال مى کند، با گستره اى که فقط مبحث حجت دارد قابل قیاس نیست. بنابراین، چگونه می توان صناعات پنج گانه با حجم وسیعش را زیرمجموعه رده حجت به شمار آورد و مفاهیم یا دلالات را با حجم بسیار کم آن، رده اى مستقل دانست؟! در حالى که رده حجت از ساختار صوریِ انواع استدلال بحث مى کند و صناعات خمس بیشتر از ساختار مادى و مبادى آنها.

    ب. نمایش الفبایی

    کار اصلى اصطلاح نامه، در نمایش الفبایى جلوه یافته است؛ به گونه اى که نمایش نظام یافته و نمایش ترسیمى، بازتابى از این کار به شمار مى آید. اما با همه تلاش هایى که در این بخش صورت گرفته، در بعضى موارد محتواى کار به لحاظ علمى نواقص جدى اى دارد که شایسته است در ویرایش هاى بعدى اصلاح شوند. محض نمونه، مواردى را به صورت اتفاقى انتخاب شده اند، گزارش می دهیم:

    مشروطه عامه

    ا.ع: ضروریه مشروطه

    ا.خ: مشروط دایم

    ا.و: ضرورت وصفی

    آیا واقعاً «ضروریه مشروطه»، اصطلاحى است که منطق دانان به کار برده اند؟! وانگهى، آیا مشروط دایم، اخص مشروطه عامه است؟ یعنى آیا امر غیر ضرورى می تواند اخص ـ یعنى مصداقى از ـ ضرورت باشد؟

    صدق

    ا.ع: صفات قضیه خبریه

    ا.و: صدق قیاس

    اولاً، ”صفات قضیه خبریه“ اصطلاح منطقى به نظر نمى رسد. این عبارت، عنوانى است که بیان کننده حکم یک اصطلاح است. مى دانیم هر اصطلاحى ممکن است احکامى داشته باشد، و اضافه حکم یا صفت به آن اصطلاح را نباید اصطلاح دیگرى تلقى کرد؛
    ثانیاً، چرا صفات قضیه به ”خبریه“ مقید شده است؟ مگر قضیه غیر خبرى هم داریم؟ جمله هاى انشایى در منطق قضیه نیستند، و قضیه، مساوى با جمله هاى خبرى است؛
    ثالثاً، بهتر آن است که بر اساس تقسیم قضیه به صادق و کاذب، صدق را وابسته به قضیه صادقه قرار دهیم و بالعکس؛
    رابعاً، صدق وصف قضیه به اعتبار مطابقت آن با محکى آن است. بنابراین، صدق در قیاس بى معناست و اگر منطق دانان احیاناً صدق را وصف قیاس قرار داده باشند، صدق در قیاس به معناى معتبر بودن است نه صدق به معناى مطابقت با محکی. بنابراین، صدق مشترک لفظى است و روشن است که اشتراک لفظى ها وابسته یکدیگرند.

    صناعات خمس

    ا.ع: حجت

    صناعات خمس، عنوانى است که پنج بخش منطق را در بر مى گیرد، و عنوان حجت به اشتراک در لفظ دو معنا دارد:

    1. مبحث حجت که در آن قواعد و قوانین مختلف استدلال هاى قیاسى، استقرایى و تمثیلى را بررسى مى کند؛
    2. مصداق یک استدلال قیاسى یا استقرایى یا تمثیلی.

    اگر مراد از حجت که اعم از صناعات خمس قرار داده شده، معناى اول باشد، باید گفت رابطه این دو تباین است؛ زیرا مبحث حجت از مجموعه قواعد صورى استدلال بحث مى کند و مبحث صناعات خمس از قوانین حاکم بر ماده استدلال بحث مى کند و این دو مبحث از هم بیگانه اند.

    اگر مراد از حجت معناى دوم باشد ـ یعنى مصداق یک استدلال قیاسى یا استقرایى یا تمثیلى باشد ـ پر واضح است که مبحث صناعات خمس با مصداقى از مبحث حجت رابطه اى ندارد.

    ممکن است گفته شود مراد از صناعات پنج گانه مصداقى از استدلال برهانى یا جدلى و ... است، ولى هرچند نمى توان صنعت را که مجموعه مسائل ناظر به موضوعى است عین مصداق آن مسئله دانست، باز در این صورت هم میان آنها تباین است؛ زیرا در مبحث حجت از حیثیت صورى استدلال ها بحث مى شود و در مبحث صناعات پنج گانه از حیثیت مادى آن ها، و بسیار روشن است که جهت صورى یک استدلال غیر از جهت مادى آن است و نمى توان جهات مختلف را عین هم دانست یا یکى را عام تر از دیگرى قرار داد.

    برهان (صناعت)

    بج: برهان منطقی

    قیاس برهانی

    قیاس حق

    قیاس یقینی

    ا.خ: برهان ان

    و تمام ده اخص دیگر از قبیل برهان اولى، برهان ایجابى ... .

    ا.و: صورت برهان

    قیاس غیر برهانی

    ماده برهان

    مقول بر کل (برهان)

    ملکه برهان

    روشن است که مدخل مورد نظر «صناعت برهان» است که مجموع مسائل برهانى را شامل مى شود، و قوانین کلى و اقسام برهان را بررسى مى کند. ازاین روى، ”قیاس برهانی“، ”برهان یقینی“،”قیاس حق“ و ”قیاس یقینی“ مترادف هاى نامرجح آن نیستند؛ زیرا این اصطلاحات ناظر به یک استدلال در یک ماده خاص است که مصداقى از برهانى است که در علوم آورده مى شود. مثلاً: «اگر ممکنات موجود باشند واجب الوجود موجود است و لیکن ممکنات موجودند پس واجب الوجود موجود است» برهانى است که ”قیاس برهانی“ یا ”قیاس حق“ یا ”قیاسى یقینی“ بر آن صادق است، در حالى که این برهان اصلاً در صناعت برهان بحث نمى شود. به عبارت دیگر، همان گونه که کلى به اشتراک در لفظ سه اصطلاح دارد، کلى منطقى، کلى عقلى و کلى طبیعی؛ برهان هم به اشتراک در لفظ سه اصطلاح برهان منطقى، برهان عقلى و برهان طبیعى دارد، و افزون بر این اصطلاح چهارمى دارد و آن برهان به معناى مبحث برهان است که اصطلاحاً ”صنعت برهان“ یا ”کتاب برهان“ مى نامند. بنابراین در اصطلاح نامه منطق که ”برهان منطقی“ و سه اصطلاح دیگر، که به عنوان ”بج“ برهان (صناعت) معرفى شده اند، مى تواند اصطلاح وابسته به برهان (صناعت) باشد، و نیز یازده اصطلاحى که به منزله اخص معرفى شده اند، اخص برهان «طبیعی» هستند نه اخص برهان «صناعت» و سه اصطلاح ”قیاس غیر برهان“، ”مقول بر کل (برهان)“ و ”ملکه برهان“ وابسته برهان طبیعى هستند، نه اصطلاح وابسته برهان (صناعت).

    قیاس مقسّم

    ا.و: استقراى تام

    در حالى که استقراى تام عین قیاس مقسم یا قسمى از قیاس مقسّم است (الجوهر النضید، ص 174 و 188). بنابراین دست کم باید استقراى تام اخص قیاس مقسّم قرار مى گرفت.

    کلى عقلى / کلى طبیعى / کلى منطقی

    ا.ع: کلی

    اصطلاح نامه کلى را اعم هر یک از سه اصطلاح ”کلى عقلی“، ”کلى طبیعی“ و ”کلى منطقی“ قرار داده است، در حالى که اطلاق کلى بر کلى طبیعى، کلى عقلى، و کلى منطقى به اشتراک در لفظ است، و این سه عنوان جامع ندارند تا هر یک از آنها اخص کلى باشند.

    معلوم تصوری

    بک: معرِّف

    در حالى که معرِّف از نظر منطقى قول، و مرکب از دو تصور است، و عنوان ”معلوم تصوری“ شامل تصورات مفرد و مرکب هر دو مى شود، و بر فرض عنوان معرِّف شامل تصور مفرد هم بشود ـ که بعضى گمان کرده اند مفردات هم مى توانند معرِّف واقع شوند هرچند این گمان مقبول نیفتاده است ـ ولى روشن است که این ادعا هر تصور مفردى را شامل نمى شود، بلکه خصوص آن نوع مفرداتى را در بر مى گیرد که فصل یا خاصه باشند. بنابراین معلوم تصورى، اعم از معرِّف خواهد بود و نمى توان معرِّف را اصطلاح راجح آن قرار داد.

    انتظارات

    انتظار مى رود اصطلاحات کلیدى منطق، در اصطلاح نامه منطق یافت شود، در حالى که اصطلاحات زیر در بخش نمایش الفبایى اصطلاح نامه به چشم نمى خورد:

    الواجب قبولها الاذعان مأخذ ثانی
    ضرورت صدق صدق ضرورى مأخذ اول
    صعوبة الحد سالبة المحمول سالبة الموضوع
    سالبة الموضوع و المحمول

    کسب وجاهت و اعتبار

    یک اصطلاح نامه براى کسب اعتبار در میان متخصصان و آشنایان در یک فن، لازم است به گونه اى مطالبش را ارائه دهد که سبب شک و تردید آنان را فراهم نسازد. از این روى، ذکر منبع یا منابع در مدخل ها امرى ضرورى است. ذکر منبع، همچون شمشیر دو لبه است؛ یعنى هم مى تواند بر اعتبار یک اصطلاح نامه بیفزاید و هم از اعتبار آن بکاهد؛ زیرا ذکر منبع، متخصص یا آشناى به فن را که در اصطلاح بودن یک مدخل شک دارد، به تکاپو وامى دارد تا منبع مذکور را بررسى کند و در یابد که مدخل مزبور اصطلاح است یا نیست؛ و در هر دو صورت شک او بر طرف شده، نظر او در تأیید یا عدم تأیید اصطلاح نامه فزونى مى یابد. محض نمونه، این جانب، به منزله فردى نسبتاً آشنا به علم منطق تردید دارم که آیا ”قضیه مبدله“ به منزله بج ”عکس“ قابل قبول است یا خیر، و آیا ”کلى غیر مشترک“ و ”کلى واجب المصداق“ اولى بج دومى و دومى بک اولى است یا خیر؟ و از طریق اصطلاح نامه نمى توانم راه به جایى ببرم تا این شک و تردید را برطرف سازم.

    ج. نمایش نظام یافته و ترسیمی

    در بخش الفبایى، کاربر حداکثر با یک ا.ع بى واسطه یا ا.خ بى واسطه یک اصطلاح رو به رو مى شود. اما نیاز به دانستن و نشان دادن همه اعم هاى باواسطه و بى واسطه و همه اخص هاى باواسطه و بى واسطه سبب مى شود نمایش نظام یافته و ترسیمى نیز در کنار نمایش الفبایى آورده شود. (از سوى دیگر، دو اصطلاح هم عرض که از عامشان با قیدى تقسیم شده اند، در نمایش الفبایى به صورت ا.و دیده مى شود و آن نمایش نشان نمى دهد که این دو وابسته هم عرض اند و دو قسم از ا.ع هستند؛ و طبعاً این نقیصه باید در نمایش نظام یافته یا ترسیمى برطرف شود.)

    اما متأسفانه تنظیم نمایش نظام یافته و ترسیمى، به گونه اى است که کاربر نمى تواند مطلوب خود را به درستى بیابد. مثلاً ”برهان ان“ را چگونه مى توان در نمایش نظام یافته و ترسیمى با همه اعم ها و اخص ها و وابسته ها و هم عرض هاى مرتبط به هم و هم عرض هاى غیر مرتبط به هم یافت؟ طبق پیشنهاد نظام الفبایى اصطلاح نامه منطق ”برهان ان“ به ترتیب در ذیل منطق، حجت و برهان یافت مى شود. هم عرض هاى مطرح شده به ترتیب الفبایى عبارت اند از: (به لحاظ...) برهان اولى، برهان ثانوى، (به لحاظ...) برهان ایجابى، برهان سلبى، (به لحاظ...) برهان بر محسوس، برهان بر معقول، (به لحاظ...) برهان جزئى, برهان کلى، برهان لم. در جایى که عبارت (به لحاظ ...) ذکر شود نشان مى دهد هم عرض ها با هم مرتبط اند؛ اما اگر دو هم عرض این عنوان را نداشته باشد، آیا با هم مرتبط اند یا مرتبط نیستند؟ مثلاً ”برهان ان“ با هر یک از هم عرض هایش ارتباط دارد یا خیر؟ و آیا آخرین هم عرض، که برهان لم باشد، با ”برهان ان“ هم عرض مرتبط است یا خیر؟ و آیا ”برهان لم“ با ”برهان کلی“ هم عرض مرتبط است یا خیر؟

    از طرفى دیگر، نمایش نظام یافته یا ترسیمى، سطرهاى پرشمارى را به خود اختصاص مى دهد که این امر سبب مى شود هم عرض ها با فاصله چند سطر ذکر شوند و چه بسا در این موارد هم عرض بودن مورد توجه قرار نگیرد؛ به خصوص اگر هم عرض ها به جهت داشتن زیر مجموعه هاى پرشمار در دو یا چند صفحه ذکر شوند.

    د. منابع

    آ) انتظار متخصص هر فنى و نیز کسانى که تا حدودى آشناى به فن هستند این است که اصطلاح نامه آن فن از منابعى استفاده کند که به لحاظ علمى معتبر باشند. از این روى:

    1. ذکر کتاب هاى ردة پایین، در کنار کتاب هایى که در رده اول یا دوم یک فن قرار دارند، زیبنده نیست. ازاین روى، کتاب هاى زیر به عنوان منابع کتب منطقى قابل قبول نیستند:

    مغالطات فرهنگ اصطلاحات منطقى منطق صوری
    فرهنگ علوم عقلى فرهنگ فلسفى اشکال المیزان
    خلاصة المنطق منطق مقارن آشنایى با علوم اسلامی

    2. عدم ذکر کتبى که در رده اول و دوم قرار دارند، ناخوشایند است؛ اما متأسفانه کتاب هاى زیر در شمار منابع فرهنگ نامه منطق به چشم نمى خورند:

    تعدیل المعیار فى نقد تنزیل الافکار (خواجه طوسى)
    کشف الاسرار عن غوامض الافکار (خونجى)
    بیان الحق و لسان الصدق (ارموى)
    الجدید فى الحکمة (ابن کمونه)
    الانارات فى شرح الاشارات (فخر رازى)
    الاسرار الخفیة (علامه حلى)
    القواعدالجلیة (علامه حلى)
    منطق الملخص (فخر رازى)
    منطق المطارحات (شیخ اشراق)

    شرح حکمة الاشراق (قطب شیرازى)

    گفتنى است، چاپى نبودن بعضى از این منابع، نمى تواند عذرى براى مجموعه اى باشد که دست به چنین کار بزرگى مى زند.

    ب) ذکر کتاب به عنوان منبع اصطلاح نامه منطق و عدم استخراج اصطلاحات به کار رفته در آن، به هیچ روى موجه به نظر نمى آید. ازاین روى، با آوردن کتاب مغالطات به منزله یکى از منابع تحقیق، ما باید با شمار وسیعى از مغالطاتى که در کتب اصیل منطق اسلامى یافت نمى شود مواجه باشیم، در حالى که در اصطلاح نامه این نوع مغالطات مطرح نشده است. با توجه به این نکته، معلوم مى شود که نمى توان الأسس المنطقیة را نیز از منابع اصطلاح نامه منطق قرار داد؛ زیرا اصطلاحات جدید این کتاب ذکر نشده اند.

    ج) اگر قرار باشد فرهنگ نامه ها یا دائرة المعارف ها جزو منابع اصطلاح نامه منطق باشند، طبعاً فرهنگ نامه یا دائرة المعارف هاى معتبر گزینش خواهند شد، نه هر فرهنگ نامه یا دائرة المعارفی. ازاین روى، جاى فرهنگ نامه یا دائرة المعارف هاى زیر به منزله منبع اصطلاح نامه منطق خالى است:

    الالفاظ المستعملة (فارابى)
    رسالة الحدود (ابن سینا)
    رسالة الحدود (جرجانى)
    کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم (تهانوى)

    دستورالعلماء

    د) معرفى نادرست بعضى منابع، یکى از مشکلات فهرست منابع اصطلاح نامه منطق است:

    1. صدرالمتألهین کتاب منطقى مختصرى دارد که با دو نام اللمعات المشرقیة و التنقیح چاپ شده است. این کتاب را عبدالمحسن مشکوة الدینى ترجمه و شرح کرده است و مجموع متن و ترجمه و شرح را با عنوان منطق نوین چاپ کرده است. بنابراین، نباید کتاب منطقى صدرالمتألهین را منطق نوین قرار دهیم و مترجم آن را مشکوة الدینى معرفى کنیم.

    2. کاتبى قزوینى رساله اى در منطق نگاشته که به الشمسیة معروف است و قطب الدین رازى آن را شرح کرده و میر سید شریف جرجانى بر شرح الشمسیة حواشى و تعلیقاتى دارد. این در حالى است که در فهرست منابع اصطلاح نامه منطق، مؤلف شرح الشمسیة کاتبى قزوینى معرفى شده و محقق شرح الشمسیة را على بن محمد سید شریف جرجانى معرفى کرده اند.

    3. در نام کتاب ها دقت هاى لازم به کار نرفته است. الاشارات و التنبیهات به صورت اشارات و تنبیهات درج شده است، و النجاة به صورت النجات.

    پیشنهادات

    1. پیشنهاد مى شود علم منطق را به جاى شش رده به دوازده رده تقسیم کنیم تا رده ها با آنچه در منطق مى گذرد تا حدودى مطابق آید: واقعیت امر این است که منطق از قرن هفتم به بعد، به سه بخش تقسیم شده است: بخش مقدماتى یا مدخل که در آن، تقسیم علم به بدیهى و نظرى، موضوع منطق، دلالت و مفهوم بحث مى شود و دو بخش دیگر منطق تعریف و منطق استنتاج است؛ و بخش استنتاج خود زیر مجموعه هایى دارد:

    1. مباحث مقدماتى که همان رده قضایا و استدلال هاى مباشر است؛
    2. جهت صورى استدلال که همان مباحث حجت است؛
    3. جهت مادى استدلال که همان صناعات خمس است.

    با مراجعه به کتب مدون در علم منطق، هر یک از این امور جداگانه بحث شده اند و از این روى، بهتر است رده هاى اصطلاح نامه منطق به ترتیب زیر باشد:

    1. علم 4. مفهوم 7. حجت 10. خطابه
    2. دلالت 5. قضایا 8. برهان 11. شعر
    3. معرِّف 6. استدلال مباشر 9. جدل 12. مغالطه

    در این پیشنهاد رده الفاظ حذف شده است؛ زیرا مبحث الفاظ و مبحث دلالت از یکدیگر جدا نیستند و از همین روى، یا باید رده دلالت را حفظ و رده الفاظ را حذف کرد یا به گونه عکس عمل کرد؛ یعنى رده الفاظ را حفظ و رده دلالت را حذف کرد.

    2. در نظام الفبایى پیشنهاد مى شود در سمت چپ ستون مدخل ها ستون کوچکى باز شود، و به ازاى هر مدخل، منبع آن مدخل ذکر شود. گفتنى است مدخل ها منابع مختلفى دارند، و از این روى، در این ستون فقط یکى از منابع اصیل تر یا یکى از منابع معتبر، که فراوان تر و در دسترس تر است، ذکر مى شود. براى عملى شدن این پیشنهاد منابع باید کدگذارى یا شماره گذارى شوند و در ستون منبع ابتدا شماره کتاب منبع مورد نظر یا کد آن ذکر شود و پس از آن با خط فاصل مورب صفحه مورد نظر قید شود. مثلاً به جاى اینکه بنویسیم النجاة/22، مى نویسیم 5/22. شماره 5 نشانه کتاب النجاة است.

    3. اگر روش نمایش نظام یافته یا نمایش ترسیمى را تغییر دهیم، مى توانیم با روش جدید هر دو بخش را در هم ادغام کنیم و در این صورت، صفحات نمایش بسیار کم خواهد شد و در عین حال کاملاً به اهداف نمایش نظام یافته و نمایش ترسیمى خواهیم رسید.

    پیشنهاد مى شود نمایش نظام یافته را به صورت خطى شاخه اى از خود منطق شروع کنیم؛ اخص هاى اولیه آن را ذکر کنیم و اخص هر یک از این اخص هاى اولیه را به صورت شاخه درختى با خطوط ممتد ترسیم کنیم و اصطلاح وابسته هر یک از این اخص ها را به صورت شاخه درختى با خطوط مقطّع یا به صورت نقطه چین ارائه دهیم. در این روش، تمام اصطلاحات اعم و اخص و وابسته ذکر مى شوند، و تنها اصطلاحات نامرجح ذکر نمى شوند؛ و به نظر مى رسد لزومى براى نمایش آن نباشد؛ زیرا اصطلاحات نامرجح در نظام الفبایى نشان داده شده است.

    طبق پیشنهاد، صفحه اول نمایش نظام یافته ما به صورت زیر خواهد بود:


     

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سلیمانی امیری، عسکری.(1385) معرفى اصطلاح‌نامه منطق و تأملى در آن/ عسکرى سلیمانى امیری. دو فصلنامه معارف عقلی، 1(1)، 157-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عسکری سلیمانی امیری."معرفى اصطلاح‌نامه منطق و تأملى در آن/ عسکرى سلیمانى امیری". دو فصلنامه معارف عقلی، 1، 1، 1385، 157-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سلیمانی امیری، عسکری.(1385) 'معرفى اصطلاح‌نامه منطق و تأملى در آن/ عسکرى سلیمانى امیری'، دو فصلنامه معارف عقلی، 1(1), pp. 157-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سلیمانی امیری، عسکری. معرفى اصطلاح‌نامه منطق و تأملى در آن/ عسکرى سلیمانى امیری. معارف عقلی، 1, 1385؛ 1(1): 157-