معارف عقلی، سال دوم، شماره اول، پیاپی 5، بهار 1386، صفحات 141-

    مقایسه شیوه‌هاى مستندسازى متن/ مهدى رحیمی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    چکیده: 
    کتاب ها و مقالات علمى به روش هاى استنادى و استدلالى، یا تلفیقى از هر دو روش نگاشته مى شوند؛ که در روش استنادى شیوه هاى مختلفى به کار گرفته مى شود. هدف از این نوشتار طرح و بررسى انتقادى شیوه هاى مختلف مستندسازى مطالب متون علمى ـ تخصصى، و سپس معرفى بهترین شیوه است. روش هاى استناد سازى مطالب را به دو اعتبار مى توان تقسیم کرد. در تقسیم اول این شیوه ها به چهار قسم ارجاع مستقیم، ارجاع غیرمستقیم، گزارشگرى و مستندسازى تقسیم مى شوند؛ و در تقسیم دوم از حیث اینکه آدرس دهى در خارج یا داخل متن صورت گیرد، مورد تحقیق و بررسى قرار مى گیرند. به نظر مؤلف بهترین شیوه جهت مستندسازى مطالب در یک متن علمى ـ تخصصى آدرس دهى در داخل متن با روش (مؤلف، عنوان، جلد و صفحه) است.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

     

    مقایسه شیوه هاى مستندسازى متن

    مهدى رحیمی

    چکیده

    کتاب ها و مقالات علمى به روش هاى استنادى و استدلالى، یا تلفیقى از هر دو روش نگاشته مى شوند؛ که در روش استنادى شیوه هاى مختلفى به کار گرفته مى شود. هدف از این نوشتار طرح و بررسى انتقادى شیوه هاى مختلف مستندسازى مطالب متون علمى ـ تخصصى، و سپس معرفى بهترین شیوه است.

    روش هاى استناد سازى مطالب را به دو اعتبار مى توان تقسیم کرد. در تقسیم اول این شیوه ها به چهار قسم ارجاع مستقیم، ارجاع غیرمستقیم، گزارشگرى و مستندسازى تقسیم مى شوند؛ و در تقسیم دوم از حیث اینکه آدرس دهى در خارج یا داخل متن صورت گیرد، مورد تحقیق و بررسى قرار مى گیرند. به نظر مؤلف بهترین شیوه جهت مستندسازى مطالب در یک متن علمى ـ تخصصى آدرس دهى در داخل متن با روش (مؤلف، عنوان، جلد و صفحه) است.

    کلیدواژه ها

    مستندسازى، روش استنادى، روش استدلالى، روش خلاقیتى، ارجاع مستقیم، ارجاع غیرمستقیم، گزارشگرى، آدرس دهى خارج متن، آدرس دهى داخل متن.

    درآمد

    بهره گیرى از روش مناسب، یکى از معیارهاى تهیه یک نوشته مطلوب و مقبول است. بر اساس روش شناسى نگارش که مبحثى مهم در دانش نگارش به شمار مى رود، براى تهیه و تألیف هر اثر، پدیدآور باید یکى از این روش ها یا تلفیقى از آنها را، بسته به نوع اثر، به کار گیرد. این روش ها عبارت اند از: 1. روش استنادی؛ 2. روش استدلالی؛ 3. روش خلاقیتی.

    کتاب ها و مقالات علمى یا به روش استنادى نوشته مى شوند، یا به روش استدلالى و یا تلفیقى از هر دو روش. روش خلاقیتى فقط مخصوص داستان، شعر و مانند آنهاست و در کتاب هاى علمى کاربرد ندارد (محمدى فر، نگارش، 270) و موجب از دست رفتن اعتبار علمى آنها مى شود. پیش از پرداختن به بیان اهمیت مستندسازیِ آثار علمى و شیوه هاى آن، در باب هر یک از این روش ها توضیح کوتاه مى دهیم.

    روش هاى نگارش

    1. روش استنادى (citation method)

    روش استنادى در نگارش عبارت است از استناد به اطلاعات یک یا چند متن، شخص، گروه و غیره، یا آوردن نقل قول از آنها. این روش یکى از روش هاى اساسى تدوین متن است که در آن نویسنده به جاى آوردن دلیل، براى شرح مطلب به یک نقل قول استناد مى کند که مى تواند از یک جمله تا چند صفحه یا یک تصویر و به طور کلى هر نوع اطلاعاتى (از جمله صوتى و تصویرى) باشد (همان، 271).

    2. روش استدلالى (reasoning method)

    دومین روش اساسى نگارش، روشى است که در آن، نویسنده متنِ خود را بر اساس استدلال و استنتاج منطقى به دست مى آورد و مراحل استدلال و استنتاج را نیز براى خواننده مشخص مى سازد تا وى بتواند در صورت لزوم به قضاوت بپردازد (همان، 287).

    استدلال نوعى فعالیت ذهنى است که در آن، شخص از یک سرى اطلاعات معلوم و مفروض به اطلاعات تازه اى دست مى یابد، و بدین منظور، مراحلى را به طور آگاهانه طى مى کند. به عبارت دیگر، استدلال، یکى از روش هاى اساسى نگارش است که در آن نویسنده به آوردن دلیل براى شرح مطلب مى پردازد. این روش در متون فلسفى، منطقى و ریاضى کاربرد فراوان دارد.

    3. روش خلاقیتی

    سومین روش اساسى نگارش، روش خلاقیتى یا نگارش خلاق (creative writing) نام دارد. خلاقیت یا آفرینندگى در نگارش، مبحثى است ناظر به ابداع مفاهیم و عبارت هاى بدیع و ارزشمند که پیش تر وجود نداشته است. از این روى، نگارش خلاق، یکى از موضوعاتى است که در زیبایى شناسى نیز کانون بحث و ارزشیابى قرار مى گیرد (همان، 318). این روش در نگارش متون ادبى، اشعار، رمان ها و ... کاربرد دارد.

    هدف ما در این مقاله تبیین شیوه هاى مختلف استنادسازى متن و بیان ویژگى ها، مزیت ها و ضعف هاى هر شیوه و در آخر انتخاب بهترین شیوه اى است که مى توان از آن در کتاب ها و مقالات علمى بهره برد.

    پیشینه استنادسازى متون

    استنادسازى و آدرس دهى مطالبِ کتاب ها، مقالات و دست نوشته ها همانند بسیارى از قوانین و دستورات نوشتارى که به آن آیین نگارش گویند در گذر زمان دستخوش تغییرات و تحولات بسیارى شده و به تدریج به سمت اتخاذ شیوه هاى کامل تر و کاربردى تر سوق یافته است. چنان که هم اکنون نیز اندیشمندان و صاحبان قلم در پى به کارگیرى روش هایى هستند که براى خوانندگان مختلف ضعف کمتر و کارایى بیشتر و آسان تر داشته باشند.

    وقتى به کتاب هایى که در گذشته تألیف شده اند نظر مى افکنیم پى مى بریم مؤلفان آنها نیز از اهمیت استنادسازى مطالب آگاه بوده، و به ویژه درباره مطالب مهم، منبع مورد نظر و مؤلف آن را نام برده و در برخى موارد نیز مشخصات کامل کتاب، باب یا فصل مورد نظر را نیز مى آورده اند. اکثر این استنادسازى ها در خلال متن و ذیل مطالب صورت مى گرفته و به ذیل صفحه یا انتهاى فصل یا کتاب موکول نمى شده است. البته به علل مختلف از جمله کمبود نسخ کتاب ها و کمتر در دسترس بودن منابع یا پى نبردن به اهمیت ذکر آدرس کامل، در بیشتر موارد آدرس ها در یکى از قالب هاى ذیل درج مى شده است: 1. نام مؤلف و عنوان کتاب؛ 2. نام گوینده مطلب بدون ذکر منبع؛ 3. نام گوینده مطلب با استناد به کتابى غیر از کتاب خودِ او؛ 4. نام منبع؛ 5. کلام شخص بدون ذکر نام منبع و نام گوینده و اهتمام به تعریف از آن یا نقدش، که البته دلیل هایى نیز داشته است، از جمله، معروف بودن قائل، بزرگ شمردن او، بى اهمیت دانستن او و یا ناشناخته بودن نزد مؤلف.

    با گذشت زمان و آشکار شدن ضعف این گونه استنادسازى ها و مشکلاتى که براى مخاطبان پدید مى آورد، مؤلفانِ کتاب هاى بعد به ذکر آدرس کامل و دقیق مطالب بیشتر اهتمام ورزیدند و با بکارگیرى روش هاى مختلف آن را در عمل اجرا کردند.

    اهمیت و ضرورت استنادسازی

    ذکر منابع و استنادسازى مطالب کتاب ها و مقالات علمى که به روش استنادسازى نگاشته مى شوند یکى از بخش هاى مهم تشکیل دهنده ساختمان کتاب و مقاله و معرف غناى آن است. استناد و ارجاع به کتب و منابع معتبر نظر و اعتماد خوانندگان را به مطالب کتاب ها و مقالاتى که از این روش بهره برده اند جلب مى کند. مقالات علمى صرفاً تراوشات فکرى مؤلف بوده که غیراستدلالى و غیرمستندند، در زمره مطالبى به شمار مى روند که به روش خلاقیّتى همانند داستان ها و شعرها نگاشته شده اند و مى توان آنها را خرافات علمى نامید. این آثار در نظر خوانندگان علمى به شمار نمى آیند. تنها آثارى اعتبار علمى دارند که در آنها به منابع معتبر و قابل قبول از نظر خوانندگان و اهل فن استناد شده باشد.

    البته همان گونه که ذکر منابع معرف اعتبار علمى و غناى یک نوشته است، ذکر ناقص منابع و بهره نگرفتن از روش هاى صحیح براى آدرس دهى که براى استفاده مخاطبان کارایى بیشتر داشته باشد نیز موجب کاسته شدن از اعتبار علمى یک اثر خواهد بود. از همین روى، مؤلف باید با فراگیرى روش هاى صحیح و کامل استنادسازى و اتخاذ بهترین روش بر اتقان هر چه بیشتر اثر خویش بیفزاید.

    تعیین درجه اعتبار منابع مورد استفاده، و همین طور یک متن مستند، خود مبحث وسیعى است به «نام استنادسنجی» که طرح آن در این مقال نمى گنجد.

    روش هاى مختلف استنادسازی

    به طور کلى در روش شناسى استناد، چهار روش وجود دارد که عبارت اند از:

    1. روش ارجاع مستقیم (direct reference)

    در این روش مستقیماً به یک منبع معین ارجاع داده مى شود. بدین ترتیب که یک مفهوم یا نقل قول در متن آورده و سپس پیشنهاد یا توصیه مى شود که خواننده در صورت تمایل به منبع مشخص شده مراجعه کند. مشخصات منبع ممکن است در پرانتز، پانوشت، پى نوشت یا در خود متن ارائه شود. یک شیوه در ارجاع مستقیم این است که در متن، به منبع نقل قول با یک شماره یا علامت ستاره یا صلیب و مانند آن اشاره مى کنند و نشانى کتابشناختى منبع را در پانوشت، پى نوشت یا پیوست مى آورند. شیوه دیگر در ارجاع مستقیم، استفاده از عبارت هایى مانند « رجوع کنید به ...» است که در آن مشخصات یا نشانى کتابشناختى منبع مورد استناد نیز ارائه مى شود. مشخصات منبع ممکن است به طور خلاصه آورده شود و نشانى کامل آن در کتابنامه متن درج شود. نیز ممکن است مشخصات کتابشناسى کامل منبع در خود متن ارائه شود (محمدى فر، نگارش، 272).

    2. روش ارجاع غیرمستقیم (nondirect reference)

    در این روش استناد و نقل قول به کار مى رود، اما به جاى ارجاع مستقیم به یک منبع، از نشانه اى به طور غیرمستقیم استفاده مى شود که اگر خواننده آن را پى گیرى کند به یک نشانى کتابشناختى کامل دست مى یابد (همان، 273)؛ مثلاً نام مؤلف و تاریخ نشر فقط در جلو مطلب در داخل پرانتز مى آید، یا روش کدگذارى به کار برده مى رود. توضیح هر یک از این شیوه ها ذیل تبیین روش هاى آدرس دهى خواهد آمد.

    3. روش مستندسازى (documentation)

    اطلاعات، از منبع یا منابعى استخراج مى شوند، اما مستقیماً به صورت نقل قول ارائه نمى گردند. ممکن است اطلاعات استخراجى همراه با تحلیل، حذف، اضافه یا هر نوع تغییرات دیگر آورده شوند. به هر حال، در این روش نیز از منبع یا منابعى استفاده مى شود و متن مستند به شمار مى آید و فهرست منابع در انتهاى اثر درج مى گردد (همان، 277). تفاوت این روش با روش هاى پیشین در آن است که مشخص نمى شود منابع، دقیقاً در کدام یک از سطرهاى اثر به کار رفته و چه نقل قول هایى در اثر متعلق به کدام یک از منابع مشخص شده در کتابنامه بوده اند. این شیوه بیشتر در کتاب ها و مقالات آموزشى که هدف اولى در آنها فراگیرى مطالب است به کار مى رود. محض نمونه در کتاب شیوه نامه ویرایش، جلد 3 ، که جزو منابع این مقاله نیز هست، مؤلف از کتاب شیوه نامه شیکاگو فراوان استفاده کرده است، اما چون اثر او جنبه آموزشى دارد در هیچ جاى کتاب از شیوه نامه شیکاگو نقل قول معینى نیاورده و نام آن کتاب را به منزله منبع فلان یا فلان مطلب ذکر نکرده، و فقط در کتابنامه نام آن را به منزله یکى از منابع درج کرده است.

    4. روش گزارشگری (reporting)

    در این روش نویسنده به گزارشى استناد مى کند که خود تهیه کرده است. گزارش (report) نوعى مطلب توصیفى حاوى تحلیل یا بیان یک رویداد یا موضوع است که بر اساس مشاهدات مستقیمِ گزارشگر حاضر در محل وقوعِ رویداد یا در محل مرتبط با موضوع تدوین شده است. بنابراین مصاحبه با اشخاص نیز نوعى گزارشگرى به شمار مى آید؛ زیرا در آن، مصاحبه گر به بیان مشاهدات خود از مصاحبه اقدام مى کند. به طور کلى، گزارشگرى، نوعى مستندنویسى است که در آن نویسنده به مشاهدات مستقیم خود استناد مى کند (همان، 279ـ280). اکثر گزارش هاى مندرج در روزنامه ها و نشریات از این نوع اند. مثلاً گزارش یک روزنامه نگار از مناطق زلزله زده، به همراه عکس از خرابى ها و مجروحان و عکس خود در کنار آنها که نشان از این دارد که گزارشگر خود شاهد این صحنه ها بوده است.

    برخى از انواع منابعى که مورد استفاده استنادى نویسنده یک اثر واقع مى شوند، عبارت اند از: کتاب، مطالب نشریات، نظرسنجى و آمار رسمى منتشر شده، گزارش هاى رسمى دولتى، کتاب الکترونیکى و صفحه وب، و گزارشى که خود نویسنده اثر مستقیماً تهیه کرده است. به هر حال در استناد، نشانى کتابشناختیِ منبعِ مورد استفاده باید مشخص باشد؛ حتى اگر مطلب مورد استفاده، گزارشى باشد که خود نویسنده اثر مستقیماً تهیه کرده است.

    شیوه هاى آدرس دهى مطالب

    در استنادسازى مطالب چه به صورت ارجاع مستقیم و چه غیرمستقیم، شیوه هاى متفاوتى در کتاب هاى آیین نگارش پیشنهاد شده، و در نشریات و کتاب هاى مختلف، به فراخور ذوق و سلیقه مؤلفان و ملاک هاى برتر دانستن یک روش بر روش دیگر، آنها را به کار گرفته اند. هدف ما در این قسمت تبیین و ارزیابى هر یک از این شیوه ها، بیان مزیت ها و ضعف ها، و در پایان پیشنهاد شیوه اى است که کانون توجه قرار گرفته و به نظر مى رسد کارایى بیشتر و نقص کمتر، به ویژه در زمینه تدوین مقالات علمى ـ تخصصى، داشته باشد.

    روش هاى آدرس دهى مطالب را مى توان در دو گروه عمده دسته بندى کرد:

    1. آدرس دهى در خارج متن

    در این روش مطالب اخذ شده از منابع دیگر بدون ذکر آدرس آنها در کنار مطلب، آورده مى شود، و با آوردن علامت، عدد و یا هر نشانه دیگرى خواننده را متوجه این نکته مى کنند که اگر در پى منبع مطلب مزبور است باید با رهگیرى این نشانه به مقصود خویش در خارج از متن دست یابد. خارج از متن اعم از پایان صفحه و پایان مقاله است. شیوه هاى مختلف آدرس دهى در خارج متن در ادامه مباحث مطرح و بررسى خواهد شد.

    مزیت هاى این روش

    أ) طولانى نشدن بدون جهت متن

    از آنجا که ذکر هر آدرس در متن فضاى زیادى را اشغال کرده، متن را بى جهت طولانى مى کند، به ویژه آنکه این روش مستلزم ارائه یک کتابشناسى کامل در پایان مقاله نیز هست، شیوه درج آدرس در خارج متن مناسب تر است.

    ب) عدم ایجاد وقفه در مطالعه

    ذکر کردن آدرس ها در متن موجب قطع ارتباط مطالب با یکدیگر و وقفه در مطالعه خوانندگان، و در نتیجه مانع سرعت خواندن خواهد شد؛ به ویژه اینکه در بسیارى موارد سرعت مطالعه براى خوانندگان اهمیت بسیارى دارد.

    ج) عدم ایجاد خستگى براى مخاطب و خلل در فهم دقیقِ مطالب

    درنگ هاى پى در پى که به دلیل ذکر آدرس ها در متن، در مطالعه ایجاد مى شود پس از مطالعه چند صفحه خواننده را خسته کرده، از ادامه مطالعه باز مى دارد. افزودن بر اینکه این تأمل ها که به جهت مطالعه آدرس ذکر شده صورت مى گیرد، موجب پاره شدن رشته مطالب، قطع ارتباط مخاطب با متن و خلل در فهم دقیق آن مى شود. محض نمونه دانشجویى که به مطالعه یک مقاله علمى مى پردازد، هدف اولى اش مطالعه روان و فهم دقیق مطلب است بدون اینکه توجهى به مستندات مطلب داشته باشد؛ از این روى، وجود آدرس ها در متن مانع از مطالعه روانِ او، و موجبِ کندتر شدن فهم مطالب مى گردد.

    د) ایجاد اعتماد براى خواننده از جهت مستند بودن مطالب

    اگرچه در این روش آدرس ها در خارج از متن درج مى شوند، اما از شیوه هایى چون شماره گذارى، کدگذارى و ذکر منابع در پایان مقاله، یا به صورت زیرنویس کمک گرفته مى شود تا خواننده به مستند بودن مطالب اطمینان کند.

    ضعف ها:

    گرچه روش استنادسازى مطالب در خارج از متن تمام محاسن یاد شده را در پى دارد، شاید با مقایسه آن با روش استنادسازى مطالب در متن و ذکر مزیت هایش بتوان آن روش را ترجیح داد؛ به ویژه اینکه به نظر مى رسد درباره مقالات علمى ـ تخصصى، ذکر سند مطالب در متن رجحان دارد. از این روى، ابتدا به بیان مزیت هاى روش دوم مى پردازیم که در خلال آن ضعف هاى شیوه نخست نیز مشخص مى گردد، و در آن صورت بهتر مى توان داورى کرد.

    2. آدرس دهى در متن

    در این شیوه، مؤلف به جاى ارجاع خواننده براى پى بردن به منبع مطالب ذکر شده در متن به خارج از آن، آدرس مطلب را در کنار متن مى آورد. محض نمونه، مؤلف پس از تعریف «کلى و جزئی» در منطق آدرس این مطلب را به صورت زیر در کنار آن مى آورد: « ... شأن کلى آن است که بر بیش از یکى حمل شود، و به قرینه مقابله، جزئى آن است که این شأنیت را ندارد» (ارسطو، منطق ارسطو، 2/105). پیش از بیان مزایا و ویژگى هاى این روش، ذکر این نکته لازم است که آدرس دهى در متن، شیوه اى است متناسب با مقالات و کتاب هاى علمى ـ تخصصى که به روش استنادى نگاشته مى شوند و چنین نیست که براى هر نوع کتاب و مقاله اى مناسب باشد. شیوه هاى مختلف آدرس دهى در متن در ادامه مقاله طرح و بررسى خواهد شد.

    مزیت هاى این روش

    الف) حفظ امانت و اعتمادسازی

    درباره ارجاع مطالب به منابع و ذکردقیق سند دو نکته مهم بیان شده است: 1. اصل حفظ امانت اقتضا مى کند مطالب از هر منبعى که نقل مى شود مشخصات آن ذکر گردد؛ 2. به منظور اعتمادسازى براى مخاطبان و افزایش اتقان مطالب علمى، ارجاع به منابع اصلى امرى ضرور و اجتناب ناپذیر است.

    حال با توجه به این دو نکته روشن است که در روش آدرس دهى داخل متن اولاً، اصل حفظ امانت در نقل مطالب ظهور بیشترى دارد؛ ثانیاً، اعتمادسازى در این روش به مراتب بیش از دیگر روش هاى آدرس دهى خواهد بود.

    ب) سرعت در جلب اعتماد

    از آنجا که خوانندگان کتاب هاى علمى و مقالات، اعم از نشریات و دائرة المعارف ها، محققان و پژوهشگرانى هستند که با موضوعات آشنایى اولیه اى دارند و در جست و جوى اطلاعات دقیق و مستند بیشترى هستند، مشاهده آدرس هر مطلب در کنار آن، ایشان را به مطالعه مقاله یا کتاب شائق تر ساخته، اطمینان سریع ترى را براى آنان فراهم مى سازد. به عبارت دیگر، اگرچه آدرس دهى در خارج متن نیز موجب جلب اعتماد این گونه خوانندگان است، همین که در داخل متن آدرس را بى درنگ پس از مطلب مشاهده مى کنند، بدون اینکه لازم باشد به پایان مقاله یا ذیل صفحه رجوع کنند، موجب اعتمادسازى در همان لحظه اول مى گردد؛ به ویژه اینکه در روش آدرس دهى در خارج متن برخى شماره ها براى توضیح مطالب درج شده و جنبه آدرس دهى ندارد.

    ج) رایج بودن این روش

    این روش شیوه اى است که در اکثر نشریات آکادمیک دنیا که جنبة علمى ـ تخصصى دارند به کار مى رود و بیشتر نشریات تخصصى و دائرة المعارف ها در کشور ما نیز به آن روى آورده اند (در ادامه برخى از آنها را نام مى بریم).

    د) نداشتن مشکلات آدرس دهى خارج متن

    نداشتن مشکلات شیوه هاى متداول آدرس دهى در خارج متن همچون (الف) ایجاد وقفه در مطالعه و قطع ارتباط مخاطب بامتن، به دلیل مراجعه به پایان اثر یا ذیل صفحه، براى اطلاع یافتن از مشخصات منابع؛ (ب) بازنویسى شماره ها در صورت حذف یا اضافه شدن یک منبع؛ (ج) جا به جا شدن منابع با درج اشتباه یک منبع؛ (د) به ذهن سپردن یا مراجعه به پایان اثر براى فهم مقصود از هر کد (در روش کدگذارى).

    اشکالات شیوه آدرس دهى در متن و پاسخ به آنها

    الف) افزایش حجم مقاله

    در پاسخ این اشکال باید گفت اولاً، هر گونه افزایش حجم در مقالات علمى ضعف به شمار نمى آید و در بسیارى موارد نشان قوت است؛ ثانیاً، از آنجا که هر مقاله در حکم یک اثر مستقل است و این استقلال در همه جنبه ها از جمله منبع دهى باید لحاظ شود، ارائه یک کتابشناسى کامل در پایان هر مقاله در کنار آدرس هاى داخل متن از محسنات آن خواهد بود؛ ثالثاً، در روش آدرس دهى در متن به حداقل مشخصات لازم منبع بسنده، و راهکارهایى اتخاذ مى شود که از تکرارهاى بى مورد جلوگیرى گردد؛ رابعاً، این اشکال در بسیارى موارد متوجه آدرس دهى در خارج متن نیز مى شود؛ زیرا در بسیارى مقالات در حالى که بیش از 10 منبع استفاده نشده، حدود 60 تا 70 بار استناد شده و نام منبع در خارج متن تکرار شده است.

    ب) ایجاد وقفه در مطالعه و قطع ارتباط مخاطب با متن

    ج) ایجاد خستگى براى مخاطب و خلل در فهم دقیق مطالب

    در پاسخ به دو اشکال اخیر توجه به چند مطلب ضرورى است:

    1. آدرس ها معمولاً در جایى از متن درج مى شود که پایان یک مطلب است، و درج سند در این نقاط نه موجب وقفه چندانى مى شود و نه در فهم مطالب خللى پدید مى آورد؛ افزون بر اینکه به تثبیت مطلب و قبول یا ردّ آن کمک شایانى مى کند؛

    2. این اشکال درباره کتاب ها، نشریات و مقالاتى که براى عموم و همچنین دانشجویانى که در مراحل آغازین فراگیرى تخصص هاى گوناگون هستند، صحیح است، اما درباره نشریات و مقالات علمى ـ تخصصى که خوانندگان ویژه اى دارند و هر چه بیشتر نمایان بودن استناد مطالب، آنان را به مطالعه راغب تر مى سازد و اطمینانشان را جلب مى کند، وارد نیست. از همین روى، به کارگیرى این روش در کتب و مقالات آموزشى که هدف آنها مطالعه روان و تمرکز بر فهم دقیق مطلب است، توصیه نمى شود؛

    3. این اشکال، به روش آدرس دهى در خارج متن ـ به ویژه مواردى که آدرس ها در پایان مقاله درج مى شود ـ بیشتر وارد است؛ زیرا خوانندگان مقالات علمى پیوسته در پى سند مطالب اند و براى مشاهده آدرس هر مطلب ناچارند به پایان مقاله یا ذیل هر صفحه مراجعه کنند، که این خود وقفه بیشترى در مطالعه ایجاد کرده، موجبِ قطع ارتباط مخاطب با متن و خلل در فهم دقیق و ضربه زدن به مطالعه روان خواهد شد؛

    د) تقلید از روش هاى مقاله نویسى در غرب و پشت پا زدن به سنت هاى دیرینه در تدوین کتاب و مقاله در بین اندیشمندان مسلمان

    در پاسخ به این اشکال باید گفت اگرچه تقلید کورکورانه امرى ناپسند و مذموم است، در صورتى که دیگران روشى را به دلیل برترى محسناتِ آن بر معایبش برگزیده باشند، به کار گیرى آن روش ها مذموم نیست. افزون بر این، روش ارجاع مستقیم نیز که در تألیفات اندیشمندان اسلامى در گذشته به کار مى رفته، داراى همین ویژگى هاست. البته در آن روش به جاى اینکه آدرس مطالب در داخل پرانتز در جلوى مطلب درج شود، در ابتدا یا انتهاى مطلبِ نقل شده، در ضمن عبارات متن درج مى شد. نکته دیگر اینکه در روش پیشنهادى، که در پایان مقاله ارائه خواهیم کرد، شیوه ما دقیقاً مطابق آنچه دیگران عمل کرده اند نخواهد بود و در اتخاذ شیوه اى کوشیده ایم که کاستى هاى آن به کمترین حد ممکن رسیده باشد.

    با توجه به آنچه گذشت مشخص شد که افزون بر اینکه هیچ یک از اشکالاتِ مطرح درباره روش آدرس دهى در متن در مقالات علمى ـ تخصصى وارد نیست، بلکه روش یاد شده موجب جلب اعتماد بیشتر خوانندگان این آثار شده، بر روش هاى معمول و متداول، که آدرس ها در خارج از متن درج مى شوند، برترى دارد.

    شیوه هاى آدرس دهى در خارج متن

    1. روش شماره و روال

    در این شیوه همه مطالب استفاده شده از منابع دیگر به صورت شماره گذارى به شکل سریال و پشت سر هم به ترتیب مشخص مى شود. شماره ها در پایان هر مطلب، پس از تمام شدن نقل قول درج شده، مشخصات منابع مورد نظر به ترتیب شماره هاى ثبت شده، در پایان اثر به صورت فهرست منابع، پى نوشت، یا در پایین هر صفحه به صورت پانوشت و زیرنویس درج مى گردد. اگر اثر کتاب باشد به دلیل زیاد بودن حجم منابع معمولاً مجموعه آدرس هاى هر فصل به صورت مستقل از فصل هاى دیگر شماره گذارى و در پایان همان فصل درج مى شود (نخعى، راهنماى پایان نامه نویسى، 176). در این شیوه در پایان اثر پس از درج پى نوشت ها لازم است کتابنامه اى مستقل نیز در به ترتیب حروف الفبا براساس نام خانوادگى مؤلف یا عنوان کتاب ارائه شود.

    معمولاً در هر نوشته، افزون بر فهرست منابع، توضیحات دیگرى نیز ضرورى است که در این شیوه به دو صورت ذکر مى شوند. اگر آدرس ها در پایان اثر درج شده باشند مى توان توضیحات خارج از متن را با درج علامت در کنار اصطلاحات مربوط در پایین صفحه آورد. البته در برخى کتاب ها در ضمنِ شماره هایى که براى آدرس ها درج مى شود، شماره هایى نیز براى توضیحات دیگر در نظر گرفته، و در پایان فهرست منابع و پى نوشت ها یک جا آورده مى شود. در روش آدرس دهى در ذیل هر صفحه نیز مى توان به هر دو شیوه فوق عمل کرد. محض نمونه، مجله حوزه از نشریات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم و مجله معرفت فلسفى از نشریات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینیŠ ، در آدرس دهى مطالب مندرج در مقالات خود از روش شماره و روال استفاده مى کنند.

    این شیوه با وجود اینکه هنوز در برخى مقالات و کتاب هاى علمى به کار مى رود، افزون بر ضعف هایى که براى روش آدرس دهى در خارج از متن برشمردیم دو ضعف عمده دارد:

    الف) اگر تعداد منابع نوشته کم باشد، این شیوه بیشتر به کار مى رود. با افزایش تعداد منابع کارایى آن کمتر مى شود؛ زیرا حذف یا افزودن یک منبع مستلزم بازنویسى همه شماره هاست که کارى بس دشوار است و عدم دقت در مطابقت شماره با منبع مورد نظر موجب اشتباه شدن همه آدرس ها خواهد شد. از طرفى اگر بخواهیم کتابنامه کاملى به ترتیب نام مؤلف یا عنوان کتاب داشته باشیم باید فهرست منابع را به گونه دیگرى تنظیم کنیم؛

    ب) درج منابع در پایان اثر یا انتهاى هر فصل کار خواننده را تا حدى مشکل مى سازد؛ زیرا خواننده در حین مطالعه براى پى بردن به منبع هر اثر یا توضیحات حاشیه اى ناچار به مراجعه به پایان اثر خواهد بود، که این امر موجب خلل و وقفه در مطالعه روان و سریع و درک مطلب خواهد بود (طوسى، راهنماى پژوهش، 137).

    2. شماره هاى مستقل براى منابع هر صفحه

    در این شیوه مطالب استناد شده از منابع دیگر در هر صفحه به صورت مستقل و جداى از صفحات دیگر شماره گذارى، و در پایان همان صفحه به صورت زیرنویس نام منبع درج مى شود. توضیحات دیگر را نیز مى توان با استفاده از همین شماره ها در پایین صفحه آورد، یا اینکه به طور جداگانه علامت گذارى یا شماره گذارى کرد و در پایین صفحات به صورت زیرنویس یا در پایان اثر منعکس ساخت.

    معمولاً در شیوه آدرس دهى در پایین هر صفحه به دو صورت عمل مى کنند:

    الف) همه مشخصات کتابشناختى هر منبع براى بار اول در پایین صفحه موردِ نظر درج، و در صورت تکرار فقط به درج نام منبع یا مؤلف آن و صفحه یا جلد تغییر یافته بسنده مى شود؛

    ب) در پایین صفحه صرفاً نام کتاب، جلد و صفحه یا نام مؤلف درج و در پایان اثر در کتابنامه اى مشخصات کامل همه منابع مشخص مى شود.

    3. استفاده از علایم دیگر غیر از شماره

    در این شیوه به جاى شماره گذارى، علایم دیگر همچون ستاره براى آدرس دهى به کار مى رود و با آوردن علامت مربوط در کنار مطلب، در ذیل همان صفحه آدرس مورد نظر درج مى شود. مثلاً به جاى شماره 1، یک ستاره و به جاى شماره 2، دو ستاره گذاشته مى شود.

    4. انعکاس منابع مورد استناد هر دو صفحه مقابل هم در پایین صفحه دوم

    در این شیوه بیشتر از شماره گذارى استفاده مى شود.

    مزیت شیوه آدرس دهى به صورت زیرنویس

    آدرس دهى در ذیل صفحه به هر یک از روش هاى یاد شده، به ویژه اگر هر صفحه شماره هاى مستقل داشته باشد، تا حدودى مى تواند ضعف استنادسازى در خارج از متن را جبران کند؛ زیرا اولاً، با محدود بودن شماره ها و منابع در هر صفحه، براى حذف یا افزودن یک منبع،نیاز به بازنویسى همه شماره ها نخواهد بود و تنها شماره هاى همان صفحه تغییر مى یابد؛ ثانیاً، خواننده براى آگاهى از اطلاعات منابع فقط با حرکت چشم به پایین صفحه نظر مى کند و به اطلاعات مورد نیاز دست مى یابد و این کار موجب وقفه طولانى در مطالعه نخواهد بود.

    5. روش کدگذاری

    در این روش همه منابع مورد نظر که در کتاب یا مقاله به کار رفته است به دست مؤلف کدگذارى مى شود و به تفصیل مراد از هر کد در آخر مقاله یا کتاب با ذکر همه مشخصات کتابشناختى آن درج مى گردد. پس از این مرحله، در هر قسمت از نوشته که از منبعى استفاده شده، کد منبع مورد نظر همراه با شماره صفحه آن در میان پرانتز در متن آورده مى شود. دکتر میر شمس الدین ادیب سلطانى این روش را براى همه کتاب ها و آثار پژوهشى توصیه مى کند (راهنماى آماده ساختن کتاب، 510). محض نمونه در مقاله «تاریخچه کتابشناسى ها» اگر از پنجاه منبع استفاده کرده ایم که نخستین آنها کتاب الفهرست ابن ندیم و آخرینِ آنها کتاب مرجع شناسی نورالله مرادى است، همه این منابع ابتدا براساس نام مؤلف به ترتیب حروف الفبا مرتب و کد شمارة 1 تا 50 براى آنها انتخاب مى شود. بنابراین اگر از کتاب مرجع شناسی مطلب ذیل را نقل کردیم، این گونه آدرس دهى صورت مى گیرد: «اسامى دیوان هاى شاعران در کتابخانه «قرطبه» بالغ بر 880 صحیفه بوده است (50ـ 36) .» که عدد 36 شماره صفحه و عدد 50 شماره منبع را نشان مى دهد، و خواننده با مراجعه به کتابنامه مى تواند به مشخصات منبع مورد نظر دست یابد.

    این شیوه باعث اختصار در آدرس دهى و پرهیز از تکرار نام منبع و مؤلف، و نیز مانع افزایش بدون دلیل حجم کتاب یا مقاله خواهد شد. افزون بر اینکه مى توان با استفاده از آن، از همان ابتدا یک کتابشناسى نظام یافته بر اساس نام منبع یا مؤلف ترتیب داد و منابع را بنابر آن کدگذارى کرد. اما با وجود این به کارگیرى روش مزبور براى همة کتاب ها و مقالات، به ویژه مقالات پژوهشى که خوانندگان ویژه اى دارد و شخص هر لحظه در پى آگاهى یافتن از منابع مطالب است، مفید نیست؛ زیرا خواننده براى فهم مقصود از هر کد یا باید ابتدا تمام کدها را به ذهن بسپارد و یا اینکه در مورد هر کد به آخر منبع مراجعه کند تا به نام منبع مورد نظر پى ببرد. بنابراین روش یاد شده نیز مشکلات آدرس دهى در خارج متن را در پى خواهد داشت و این مشکل در کتاب ها و مقالاتى که از منابع فراوان بهره برده اند، بیشتر مى شود.

    شیوه هاى آدرس دهى داخل متن

    گفتیم در مقالات علمى ـ پژوهشى استنادسازى درون متن بر استنادسازى در خارج از آن اولویت دارد. براى آدرس دهى در متن چند شیوه متداول و معمول است، اما این گونه نیست که همه این شیوه ها بى نقص بوده، همه مزیت ها را داشته باشند. از این رو در این بخش روش هاى متداول را تبیین و سپس ارزیابى مى کنیم.

    1. استناد مؤلف ـ تاریخ (author-date citation)

    این شیوه، نوعى ارجاع غیرمستقیم است که در آن به یک نقل قول استناد مى شود، و در متن، هم نقل قول و هم خلاصه نشانى کتابشناختیِ آن، متشکل از نام مؤلف و تاریخ انتشار و شماره صفحه آورده مى شود. بدین منظور از دو روش بهره مى گیرند:

    أ) نام مؤلف جزو متن و تاریخ انتشار و شماره صفحه در پرانتز مى آید.

    ب) هم نام مؤلف و هم تاریخ انتشار و شماره صفحه مستقل از متن و داخل پرانتز مى آید.

    نمونه اى از استناد مؤلف ـ تاریخ به شیوه (أ): «... شهید مطهرى (1358/219) در این زمینه مى نویسد: همان طورى که مى دانیم از اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجرى، مسلمین با علوم جهان آشنا شدند.

    نمونه اى از استناد مؤلف ـ تاریخ به شیوه (ب):« ... او مورد اطمینان، و یکى از فقها و متکلمان ما و داراى جلالت بود و عظمت او بالاتر از آن است که بخواهیم او را توصیف کنیم (النجاشى و 1416، 307) (محمدى فر، نگارش، 274؛ غلامحسین زاده، راهنماى ویرایش، 88).

    در این شیوه کتابنامة منابع مورد استفاده در پایان اثر درج مى شود. این کتابنامه یا باید به صورت الفبایى بر حسب نام خانوادگى مؤلف مرتب شود، که با استانداردهاى جهانى و ملى در زمینه تدوین کتابشناسى نیز هماهنگ است، یا باید به صورت اعداد ترتیبى و بر حسب تاریخ انتشار مرتب شود تا خواننده بتواند به آسانى با یک نگاه مشخصات منبع مورد ارجاع متن را بیابد.

    از جمله نشریاتى که در کشور ما به این شیوه عمل مى کند نامه مفید است. این نشریه علمى ـ پژوهشى که توسط دانشگاه مفید قم منتشر مى شود، از شماره 36 به بعد خود این شیوه را در مستندسازى مقالات به کار گرفته است، و در راهنماى شرایط تنظیم و ارسال مقالات این روش را از شرایط پذیرش مقاله شمرده است. البته نخستین شماره هاى این نشریه از شیوه آدرس دهى در خارج متن به صورت پى نوشت در آخر مقاله، و از شماره 3 تا 6 به صورت زیرنویس در هر صفحه با شماره هاى پیاپى و از شمارة 6 تا 25 به صورت شماره هاى مستقل براى هر صفحه، و ذکر منابع در پایین صفحه استفاده کرده است.

    مؤلف کتاب شیوه نامه ویرایش در جلد سوم آن که ناظر به «نگارش» است مى گوید: «در کتاب ها و نشریات آکادمیک تقریباً فقط روش استناد مؤلف ـ تاریخ به کار مى رود» ( نگارش، 275). در حالى که دست کم در کشور ما این گونه نیست و در بسیارى کتاب ها و نشریات دانشگاهى این روش به کار نرفته است.

    مزیت هاى این شیوه

    أ) خواننده به مستند بودن متن اطمینان مى یابد؛

    ب) ذکر نام مؤلف که یا از شخصیت هاى معتبر و صاحب نظر در آن علم است و یا از شخصیت هاى غیرمعتبر و غیرمعروف، موجب مى شود خواننده آشنا با صاحب نظران آن علم و نظرات مطرح درباره آن، همان جا به پذیرش یا عدم پذیرش مطلب متمایل گردد؛

    ج) ذکر نام مؤلفانِ معتبر در متن بر اتقان مطالب مى افزاید؛

    د) با توجه به اینکه شمار کتاب ها و عناوین یکسان آنها در هر موضوع رو به افزایش است، خواننده با دیدن نام کتاب ممکن است نفهمد کتاب از کدام نویسنده است و مجبور شود به آخر مقاله رجوع کند؛ اما با دیدن نام مؤلفى همچون «ملاصدرا»، شاید دیگر ضرورتى نبیند که به نام کتاب نیز مراجعه کند. به عبارت دیگر، از آنجا که خوانندگانِ مقالات علمى معمولاً با مؤلفان صاحب نظر در یک علم آشنایى دارند، پى بردن به اینکه مطالب مندرج در مقالات به کدام یک از مؤلفان تعلق دارد، براى آنان مهم تر است. به ویژه اینکه کتاب هاى همنام در موضوعات مختلف بسیار است و شاید همین یکى از دلیل هایى باشد که کتابشناسان به سمت تألیف کتابشناسى به صورت مؤلف محور روى آورده اند؛ زیرا مراجعان پیش از اینکه در پى نام کتاب ها باشند به دنبال آن اند که آیا مؤلفان صاحب نظر در هر علم اثرى در زمینه پژوهش آنها نگاشته اند؛

    ﻫ) ذکر آدرس ها در متن موجب جلوگیرى از تکرار در فهرست منابع مى شود و مى توان کتابنامه ترتیب یافته و منظمى را بر اساس نام مؤلف در پایان اثر ارائه کرد؛

    و) درج سال نشر از آن جهت ضرورى است که هر چه سال نشر جدیدتر باشد، اطمینان بیشترى را براى خواننده فراهم مى سازد؛ از این جهت که وى درمى یابد از جدیدترین نظریات در زمینه آن علم و تازه ترین ویرایشِ کتاب ها بهره مند خواهد شد.

    نقد این روش

    أ) همان گونه که درج نام مؤلف در متن بر اتقان مطالب مى افزاید، عدم درج نام منبع نیز نقص به شمار مى آید؛ زیرا خوانندگان اگرچه با صاحب نظران مطرح در هر علم آشنایى اجمالى دارند، اولاً، این گونه نیست که همیشه خوانندگان این گونه کتاب ها و مقالات چنین افرادى باشند؛ ثانیاً، بسیارى از صاحب نظران در هر علم آثار متعددى دارند که در هر کتاب نظرى کامل تر در قیاس با کتاب یا مقاله پیشین ارائه داده اند، و عدم ذکر نام کتاب در این موارد، که کم هم نیست، موجب قطع ارتباط مخاطب با متن و لزوم مراجعه به کتابنامه اثر مى شود. خلاصه اینکه در این گونه ارجاعات چون خود اثر و نه فقط شخص مؤلف کانونِ توجه خوانندگان است، لازم است نام اثر یا خلاصه عنوان نیز ذکر شود (غلامحسین زاده، همان، 88).

    ب) در بسیارى موارد، به ویژه در دائرة المعارف ها و مقالات پژوهشى، به منابعى استناد مى شود که نام مؤلفان آنها ناآشنا و غیر معروف است، و به نظر مى رسد در این موارد ذکر نام کتاب بیشتر از ذکر نام مؤلف موجب اطمینان و جلب نظر مخاطب مى گردد.

    ج) اذهان جامعه علمى در ایران که استفاده کنندگان آثار علمى به زبان فارسى هستند، با نام کتاب ها انس بیشترى دارند. از همین روست که در شرق و به ویژه در فرهنگ اسلامى تقریباً همه کتابشناسى ها براساس عنوان منابع مرتب شده اند و این سنت در مشرق زمین رایج بوده است. در این فرهنگ ها کتاب شخصیت مستقل داشته، اهل علم هر کتاب را با عنوان آن مى شناسند و از آن یاد مى کنند و نام کتاب براى آنان اهمیت بیشترى دارد (مرادى، مرجع شناسى، 42). به همین دلیل عدم ذکر نام کتاب براى خواننده اى که پیش از آگاهى از نام مؤلف مى خواهد با نام کتاب مورد استناد آشنا شود، خود نقص به شمار مى رود.

    د) در مواردى که دو یا چند کتاب از یک مؤلف، یک تاریخ نشر داشته، یا تاریخ نشر نداشته باشند، دیگر نمى توان به این شیوه عمل کرد و چاره اى جز ذکر نام کتاب نیست. از همین روى، نشریه اى چون نامه مفید (ش 34، ص 131) نیز در این موارد نام منبع و شمارة صفحه را ذکر کرده است، بدون اینکه نام مؤلف را بیاورد، و این موجبِ دوگانگى در روش آدرس دهى مى شود. از این روى، بهتر است شیوه اى اتخاذ گردد که در همه جا بتوان به آن پایبند بود.

    ﻫ) اگرچه ذکر سال نشر از جهتى که پیش تر گذشت اهمیت دارد، به نظر مى رسد درج آن در بین متن و در کنار نام مؤلف ضرورتى ندارد؛ به خصوص که کمتر خواننده اى به آن توجه مى کند. در مواردى نیز که اطلاع از سال نشر براى خواننده اى اهمیت داشته باشد با مراجعه به کتابنامه مى تواند از آن آگاهى یابد.

    2. استناد عنوان ـ تاریخ (title-date citation)

    این شیوه مشابه استناد مؤلف ـ تاریخ است؛ با این تفاوت که در آن به جاى مؤلف، عنوان منبع آورده مى شود (محمدى فر، همان، 274). این امر به دو روش محقق مى شود: الف) نام کتاب جزو متن، و تاریخ انتشار و صفحه در پرانتز مى آید. در عبارت ذیل از این روش استفاده شده است: «... چنانچه در فرهنگنامة ادب فارسی (1376/1135) در توضیح اصطلاح کتابشناسى این گونه آمده است: کتابشناسى با کتابنامه معادل واژه انگلیسى «Bibliography» به معناى تشریح، تفسیر، توصیف و بررسى کتاب ها به کار مى رود»؛ ب) هم عنوان و هم تاریخ انتشار و صفحه مستقل از متن درون پرانتز درج مى شود. در همان مثال قبل، پس از درج توضیحات درباره کتابشناسى از فرهنگنامه مزبور در پایان مطلب مى آوریم: (فرهنگنامه ادب فارسى، 1376، 1135). تنظیم کتابنامه در این شیوه بیشتر بر اساس عنوان صورت مى گیرد. البته مى توان کتابنامه اى را نیز بر اساس ترتیب سال نشر تنظیم کرد اما این شیوه کمتر به کار مى رود.

    به کارگیرى این شیوه اگرچه محسنات آدرس دهى در متن را دارد و اشکالات شیوه استناد مؤلف ـ تاریخ (به دلیل ذکر نکردن عنوان) بر آن وارد نیست، از جهت اینکه نام مؤلف را ذکر نکرده، خواننده را از مزیت هاى یاد شده در روش ذکر نام مؤلف محروم مى سازد. از سوى دیگر، بر اساس این شیوه دیگر نمى توان کتابنامه اى را بر اساس نام مؤلف تنظیم کرد، در حالى که ترتیب استانداردهاى جهانى تنظیم کتابشناسى بر اساس نام مؤلف است. افزون بر اینکه همان اشکالى که به شیوه قبلى، از جهت ذکر سال نشر وارد است، در این شیوه نیز برجاست.

    3. استناد مؤلف ـ جلد ـ صفحه

    در این شیوه ارجاع به منابع با درج نام خانوادگى مؤلف و ذکر شماره جلد و صفحه کتاب صورت مى گیرد. در مواردى که از آثار متعدد یک نویسنده استفاده مى شود، پس از نام مؤلف نام اثر نیز درج مى شود. محض نمونه، پس از ذکر مطلبى از کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم شهید مطهرى مى آوریم: (مطهرى، 2،51)؛ و در صورتى که در همین مقاله از کتاب دیگر ایشان اسلام و مقتضیات زمان نیز مطلب نقل کنیم، در آدرس دهى، پس از «مطهری» نام کتاب مورد نظر را نیز مى آوریم. کتابنامه پایان اثر در این روش بر اساس نام مؤلف تنظیم مى شود. شیوه آدرس دهى در دائرة المعارف بزرگ اسلامی و دانشنامه جهان اسلام نیز بر همین اساس است، که جزئیات آن در شیوه نامه آنها منعکس شده است (دائرة المعارف بزرگ اسلامى،1/13؛ سمیعى، شیوه نامه جهان اسلام، 21).

    این روش اگرچه ممکن است براى مقالات کوتاه دائرة المعارف ها که کتابنامة آنها در همان صفحه، یا صفحه مقابل منعکس شده، مطلوب باشد، به نظر مى رسد در همه جا مطلوب نیست، و همه اشکالاتى را که بر روش استناد مؤلف ـ تاریخ به دلیل درج نکردن عنوان وارد بود، در اینجا نیز مطرح است.

    4. استناد عنوان ـ جلد ـ صفحه

    در این شیوه پس از ذکر مطلب مورد نظر، نام منبع استفاده شده و شماره جلد و صفحه آن در داخل پرانتز درج مى شود، و در پایان، کتابنامه اى بر اساس عنوان منابع تنظیم مى شود. این روش آدرس دهى در مثال ذیل به کار رفته است: «علوم اوایل یا علوم قدماء و یا علوم قدیمه یا علوم عقلیه، نام هایى است که مسلمانان بر علوم عقلى نهادند (تاریخ علوم عقلى در تمدن اسلامى، 1/139)». روش کار در دائرة المعارف امام حسین(ع) و دایرة المعارف تشیع به این صورت است. (ژرفا، شیوه نامه دائرة المعارف امام حسین(ع)، 71؛ طرح تدوین دایرة المعارف تشیّع، 46)

    اگرچه درج نام منبع در این شیوه مزیت به شمار مى رود، عدم ذکر نام مؤلف خود نقص تلقى مى شود و اشکالاتى که بر روش استناد عنوان ـ تاریخ به دلیل عدم درج نام مؤلف وارد است، در اینجا نیز مطرح مى شود. البته در مقالات کوتاه دانشنامه ها که کتابنامه در همان صفحه یا صفحة مقابل منعکس مى شود، شیوه مطلوبى خواهد بود؛ گرچه نمى توان کتابنامه اى بر اساس نام مؤلف تنظیم کرد.

    5. شیوه پیشنهادى: استناد مؤلف ـ عنوان ـ جلد ـ صفحه

    در این شیوه که یکى از انواع استنادسازى در درون متن است، بد ین صورت عمل مى شود: پس از مطلب مورد نظر، ابتدا نام خانوادگى مؤلف، سپس عنوان کتاب، و در آخر شماره جلد و صفحه منبع در داخل پرانتز درج مى شود. محض نمونه، در مثالى که براى شیوه پیشین ارائه شد، آدرس این گونه درج مى شود: (صفا، تاریخ علوم عقلى در تمدن اسلامى، 1/139). در مواردى که نام خانوادگى مؤلف یا عنوان جزو متن آمده است، درج آنها در پرانتز لازم نیست و به درج بقیه اطلاعات بسنده مى شود. در باره مقالات نیز تنها نام مؤلف و عنوان مقاله و صفحه درج مى شود و نام مجموعه یا نشریه اى که مقاله در آن چاپ شده، صرفاً در کتابنامه ارائه خواهد شد. در این نوع آدرس دهى از علامت هاى اختصارى «ج» و «ص» استفاده نمى شود، بلکه شماره مجلد به تنهایى پس از ویرگول، و شماره صفحه به تنهایى پس از ممیز آمده، بین نام کتاب و پدیدآورنده نیز ویرگول درج مى شود. نام منبع با حروف خمیده (ایرانیک) و با فونت حروف متن مقاله درج مى گردد. در صورت طولانى بودن نام مؤلف یا منبع، این نام ها به صورت مختصر و مشهور و حتى الامکان در یکى دو کلمه درج مى شود. براى مثال: (خوارزمى، مقتل الحسین، 2/25).

    در باره مؤلفان قدیمى که نام هایى طولانى دارند، مى توان با مراجعه به کتاب مستند اسامى مشاهیر و مؤلفان، مشهورترین و مختصرترین قسمت از نام را برگزید. در اختصار نام کتاب ها باید به گونه اى عمل کرد که به شناخت محتواى کتاب و تعیین هویت آن زیانى نرسد.

    اگر بخواهیم براى یک مطلب به چند منبع استناد کنیم، همان ترتیب پیشین را در نظر مى گیریم و هر منبع را پس از نشانه «؛» مى آوریم و براى هر منبع پرانتزى جداگانه لازم نیست. در صورت استفاده پیاپى از یک منبع، به شرط آنکه منبع دیگر افزوده نشده باشد، دیگر با استفاده از کلمه «همان» و شماره صفحه، آدرس درج مى شود و در صورت افزوده شدن منبعى دیگر، نام مؤلف یا کتاب تکرار شده، پس از آن کلمه «همان» و شماره صفحه مى آید.

    در مواردى نیز که مطلب به صورت نقل قول مستقیم ذکر نشده و اقتباس صورت گرفته است، پیش از ذکر نام مؤلف و منبع، از علامت اختصارى (ق.) یا (ر.ک.) استفاده مى شود که نشان دهنده این موضوع باشد. در ارجاع به دائرة المعارف ها و فرهنگ ها فقط درج نام کتاب و شماره جلد و مدخل کافى است؛ مگر اینکه منبع مزبور چند بخش داشته باشد، که هر بخش به طور مستقیم به صورت الفبایى تنظیم شده باشد؛ مانند: (فرهنگ معین، ج 4، ب 2، واژه «قدس سره»). البته اگر در دائرة المعارف ها نویسنده مدخل یا مقاله معلوم باشد، مشخصات نویسنده و مدخل به شیوه مقاله هاى مندرج در مجموعه ها ـ بدون درج شماره صفحه ـ ثبت مى شود؛ مانند: (آذرنوش، «ابن»، دائرة المعارف اسلامى، ج 2).

    ارجاع به کتاب هاى مقدس همچون قرآن کریم تابع قواعد مربوط به این کتاب هاست. مثلاً در باره قرآن کریم، درج شماره یا نام سوره و شماره آیه کافى است؛ مانند: (زمر، 9). در صورتى که اثر بیش از یک مؤلف داشته باشد، تنها نام نخستین نفر، به ترتیبى که در صفحه عنوان آمده است، درج مى شود و نام دیگر مؤلفان در کتابنامه خواهد آمد.

    تمام قواعد این روش آدرس دهى در باره منابع فارسى و عربى، در باره منابع لاتین نیز صادق خواهد بود؛ با این تفاوت که در منابع لاتین حرف اول نام مؤلف نیز باید درج شود. در مواردى نیز که منبعى تکرار شده یا اقتباس از منبعى صورت گرفته است، از علایم و حروف اختصارى رایج در زبان لاتین استفاده مى شود؛ مثلاً ( Cf) به جاى (ر.ک.)، (P) به جاى صفحه، (Ch) به جاى فصل، (id) به جاى همان مؤلف و (ibid) به جاى همان منبع و ... کاربرد دارد. در بارة برخى کلمات در صورتى که نحوه کاربرد اختصارى آنها در زبان لاتین رایج است، مى توان از آن استفاده کرد، که در این صورت فضاى کمترى را در متن اشغال مى کند؛ مثلاً به جاى «Dictionary (= فرهنگ لغت)»، «Dict»، و به جاى «Encyclopedia (= دائرة المعارف)»، «Encyc» به کار مى رود (غلامحسین زاده، همان، 68ـ69).

    با توجه به آنچه گذشت، مشخص شد که آدرس دهى داخل متن با این روش، فضاى زیادى اشغال نکرده، موجب افزایش بیش از حد متن نمى شود.

    پس از اعمال این شیوه در متن، در پایان اثر کتابنامه اى بر اساس نام مؤلف ارائه مى شود که در بردارنده همه مشخصات کتابشناسى منابع باشد، و خواننده مى تواند براى کسب اطلاعات بیشتر درباره منابع به آن مراجعه کند. افزون بر اینکه مؤلف مى تواند کتابنامه پایانى خود را براساس نام کتاب نیز سامان دهد.

    ویژگى این شیوه:

    با توجه به مزایایى که براى شیوه آدرس دهى در متن بیان شد، نتیجه مى گیریم که اعمال این روش به ویژه در مقالات علمى ـ تخصصى اولویت دارد. حال در مرحله گزینش و اتخاذ یک شیوه از میان شیوه هاى مختلف استنادسازى درون متن باید روشى را بر گزید که کمترین اشکالات و بیشترین محاسن را داشته باشد. با در نظر گرفتن اشکالاتى که درباره تک تک شیوه هاى آدرس دهى درون متن مطرح شد، نتیجه مى گیریم که هیچ کدام از آن روش ها کارآیى لازم را در این گونه مقالات ندارند و باید روش دیگرى برگزید. به نظر مى رسد شیوه استنادسازى «مؤلف ـ عنوان» بهترین و کارآمدترین روش هاست.

    در این شیوه، هم نام مؤلف و هم عنوان مطرح است و از این روى، ایرادهایى که به روش استناد «مؤلف ـ تاریخ» و «مؤلف ـ جلد ـ صفحه» به دلیل درج نکردن نام منبع، یا به روش «عنوان ـ تاریخ» و «عنوان ـ جلد ـ صفحه» به دلیل عدم درج نام مؤلف وارد بود، وارد نمى شود. افزون بر اینکه شیوه مزبور، همه محسنات ذکر نام مؤلف و عنوان را نیز داراست. از طرف دیگر، تاریخ نشر نیز که ذکر آن ضرورت چندانى نداشت و خواننده در صورت نیاز مى توانست براى اطلاع از آن به پایان نوشته مراجعه کند، درج نمى شود.

    از جمله نشریات علمى ـ پژوهشى که این شیوه را به کار مى برد و در شماره هاى اخیر خود آن را جزو شرایط تنظیم مقالات براى مؤلفان دانسته، «نامه پژوهش» از انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى است. این فصلنامه، پیش تر به همت مرکز پژوهش هاى بنیادى معاونت پژوهشیِ این وزارتخانه تهیه مى شد، ولى اکنون مؤسسه پژوهشى فرهنگ، هنر و ارتباطات، که به همین وزارتخانه تعلق دارد، آن را تهیه و منتشر مى کند. در شماره ششم نشریه مزبور (پاییز سال 76) آدرس دهى در متن به صورت روش استناد (مؤلف ـ تاریخ ـ صفحه) بوده است، در حالى که در راهنماى تنظیم مقالات شماره 20ـ21، که در بهار و تابستان سال 1380 منتشر شده، این گونه آمده است:

    «به جاى ذکر مراجع در پاورقى، مراجع را در داخل قلابک در پایان نقل یا موضوع استفاده شده به شکل زیر قرار دهید. براى منابع فارسى = (نام خانوادگى مؤلف، نام اثر به طور اختصار، شماره صفحه)».

    البته برخى دائرة المعارف ها، همچون دایرة المعارف تشیع نیز در باره کتاب هاى مهجور یا کتب داراى عنوان عام و یا مواردى که در آنها امکان اشتباه و التباس بوده همین روش را پیشنهاد و نام مؤلف را نیز درج کرده اند؛ با این تفاوت که نام مؤلف پس از نام کتاب درج مى شود (محقّق، طرح تدوین دایرة المعارف تشیع، 46).

    اشکال بر این روش و پاسخ آن

    با تمام محاسن و ویژگى هایى که براى این شیوه برشمردیم، اشکالى نیز بر آن وارد است. از آنجا که فاصله افتادن میان عبارات متن موجب خلل در فهم مطلب، قطع ارتباط مخاطب با متن، کند شدن سرعت مطالعه و افزایش بیش از حد و بدون دلیل اثر خواهد شد، تا ضرورت ایجاب نکند نباید به آن تن داد؛ بنابراین چنین شیوه اى براى آدرس دهى مطلوب نخواهد بود.

    در پاسخ باید گفت اگرچه این اشکال بر این شیوه وارد است، وقتى در مقام مقایسه و ارزیابى روش هاى مختلف برآییم خواهیم دید که به راحتى مى توان از آن چشم پوشید.

    اولاً، این اشکال بر اصل روش آدرس دهى در متن نیز وارد بود که گفتیم به جهت مزایاى بسیارِ این روش بر شیوة استنادسازى در خارج متن، طرح آن جایى ندارد. حال وقتى آدرس دهى درون متن امرى پسندیده است باید به گونه اى باشد که بیشترین فایده از آن حاصل آید. به عبارت دیگر، اگر در آدرس دهى شیوه اى اتخاذ شود که بیشترین اطلاعات را در باره منابع در کمترین وقت به خواننده بدهد، به طورى که به سرعت از منبع اطلاع کافى به دست آورد و اتقان علمى اثر بیشتر گردد، طرح چنین اشکالاتى بجا نخواهد بود؛

    ثانیاً، آدرس ها معمولاً در جایى درج مى شوند که مطلب تمام شده، و خواننده اثر علمى که به مطالعه آثار مستند علاقه مند است، خود در پى منبع اثر است و ذکر آدرس در این موارد هیچ خللى در فهم مطلب یا مطالعه روان و سریع آن ایجاد نمى کند. افزون بر اینکه وقتى خواننده نام مؤلف را مى بیند، ذهن او نخست در پى نام اثر بر مى آید، و این از دیدگاه روانشناختى امرى ثابت است و همة کسانى که با کتاب و کتابدارى آشنایند آن را تصدیق مى کنند؛

    ثالثاً، اگرچه این شیوه موجب افزایش متن است، شیوه استناد «تاریخ ـ صفحه» نیز همین قدر در متن فضا اشغال مى کند؛ لکن در این روش به جاى تاریخ نشر، نام منبع به صورت مختصر درج مى شود. افزون بر این، همان گونه که پیش تر گذشت، استفاده از علایم اختصارى در موارد لازم و نوشتن نام مشهورِ مؤلفان، خود موجب اختصار خواهد شد. همچنین در مقام مقایسه تاریخ نشر با عنوان اثر، از نظر مقدار اطلاعاتى که هر یک به خواننده مى دهد و مزایایى که هر یک دارد، ذکر عنوان رجحان دارد؛

    رابعاً، افزایش یافتن متن یا اضافه کردن نکته اى در میان آن، در صورتى که بر اتقان اثرـ به ویژه اثرى که جنبة علمى دارد ـ بیفزاید، نه تنها عیب به شمار نمى آید، بلکه یکى از محسنات ضرورى متن هاى علمى به شمار مى رود.

    حال با توجه به نکات ذکر شده، به این نتیجه مى رسیم که روش آدرس دهى در متن با شیوه استنادى (مؤلف ـ عنوان ـ صفحه) بهترین و مناسب ترین شیوه در نگارش متن هاى علمى ـ تخصصى خواهد بود. البته هیچ کدام از روش هاى آدرس دهى بدون اشکال نیستند که باید در مقام مقایسه و ارزیابى یک روش را برگزید.

    جایگاه ذکر ارجاعات توضیحی

    چنان که در کتاب هاى نگارش و ویرایش آمده، پاورقى ها معمولاً بر دو نوع اند:

    1. پاورقى توضیحى (Content Footnote)؛
    2. پاورقى ارجاعى (Reference Footnote) (غلامحسین زاده، همان، 87؛ یاحقى، راهنماى نگارش ...، 91).

    پاورقى هاى توضیحى، یادداشت هایى هستند که مشتمل بر مطالبى افزون بر متن اند. این یادداشت ها براى روشن کردن مطلبى مجمل یا اطلاع بیشتر در باره مطالب متن و یا به منظور ارائه یک عبارت طولانى لاتین یا عربى درج مى شوند. در برخى موارد این پاورقى ها ارجاع به منابعى افزون تر از آنچه را مؤلف از آنها بهره گرفته است، بر عهده دارند. در هر حال توصیه مى شود در روش آدرس دهى داخل متنْ این گونه از یادداشت ها به صورت زیرنویس در همان صفحه ذکر گردد و از انتقال آنها به پایان اثر خوددارى شود. به نظر مى رسد اعمال این شیوه براى خوانندگان مطلوب تر خواهد بود.

    همچنین معادل لاتین همه نام ها و اصطلاحات، به جاى اینکه در پاورقى درج شود، در داخل متن و جلوى همان کلمه مى آید.

    شیوه تنظیم کتابنامه:

    تنظیم کتابنامه یا فهرست منابع براى آثارى که از شیوة استنادسازى درون متن بهره گرفته اند، امرى ضرورى است. در این شیوه ها به دلیل ذکر نشدن کامل مشخصات منابع در درون متن لازم است در جایى از اثر به معرفى منابع پرداخته شود. افزون بر اینکه یکى از معیارهاى ارزیابى آثار علمى، داشتن کتابنامه اى مطابق با استانداردهاى تدوین کتابشناسى، با ارائه همه ویژگى هاى کتابشناختى منابع و آثار به کار گرفته شده در اثر است.

    بهترین شیوه تنظیم کتابنامه که با استانداردهاى جهانى تنظیم کتابشناسى نیز مطابقت دارد، تنظیم کتاب ها بر اساس نام مؤلفان آنها به ترتیب حروف الفباست. البته تنها اگر در متن نام مؤلف آمده باشد مى توان به این صورت عمل کرد و در غیر این صورت، منابع مى باید بر اساس عنوان یا مشخصات دیگر چون تاریخ نشر مرتب شوند.

    چینش و تنظیم اطلاعات کتابشناختى آثار به این صورت باید انجام شود:

    کتاب ها

    نام خانوادگى و نام پدیدآورنده؛ عنوان اصلى اثر: عنوان فرعی(گاهى اول جزء فرعى عنوان مى آید و بعد اصلى)؛ تعداد جلد، نام و نام خانوادگى کمک پدیدآورندگان همراه با ذکر نقش آنها. (گردآورنده ها، ترجمه، ویرایش، کوشش، تنقیح، تصحیح، حاشیه، مقدمه ... )؛ عنوان سلسله انتشار و شمارة آن؛ محل انتشار: نام ناشر، نوبت چاپ، تاریخ انتشار، شماره جلدهاى مورد استفاده (در صورت لزوم).

    مثال: جوادى آملى، عبدالله؛ تفسیر موضوعى قرآن کریم: معرفت شناسى در قرآن؛ 13 جلد، تنظیم و ویرایش: حمید پارسانیا؛ قم: مرکز نشر اسراء، چاپ دوم، 1379.

    مقالات نشریات

    نام خانوادگى و نام پدیدآ ورنده؛ «عنوان مقاله»؛ نام و نام خانوادگى مترجم؛ نام نشریه؛ دوره یا سال انتشار، شماره پیاپى نشریه، (تاریخ در داخل پرانتز)، شماره صفحه آغاز و پایان مقاله.

    مثال: لگنهاوسن، محمد؛ «خدا و دین در اندیشه هگل»؛ منصور نصیری؛ معرفت فلسفى، سال اول، ش 4، (تابستان 1383)، ص113ـ 132.

    مقالات مجموعه ها

    نام خانوادگى و نام پدید آورنده؛ «نام مقاله»، نام کمک پدیدآورنده؛ نام مجموعه؛ نام افراد دخیل در تهیه مجموعه، تعداد جلد؛ محل نشر: نام ناشر، تاریخ انتشار، شماره صفحه آغاز و پایان مقاله.

    مثال: مجتهدزاده، سیدعلیرضا؛ «نزارى و حافظ»، مجموعه خطابه هاى نخستین کنگره تحقیقات ایرانی؛ به کوشش غلامرضا ستوده؛ 3 ج، تهران: دانشگاه تهران، 1354، ج3، ص278 ـ 283.

    منابع غیرچاپی

    الف) نسخ خطی

    نام خانوادگى و نام پدید آورنده، عنوان اثر؛ اشاره به خطى بودن، شهر محل نگهدارى: نام کتابخانه، تاریخ کتابت، شماره مسلسل.

    مثال: ابوالفتوح رازى، جمال الدین حسین، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن؛ نسخه خطى، مشهد: کتابخانه آستان قدس رضوى، تاریخ کتابت: 812 ه‍ .ق.، شماره 134.

    ب) پایان نامه تحصیلی

    نام خانوادگى و نام پدید آورنده؛ عنوان اثر؛ ذکر مقطع مربوطه، نام شهر: دانشگاه، دانشکده، صفحات، استاد راهنما و مشاور، تاریخ دفاع.

    مثال: صباغیان، علی؛ تأثیر قرآن بر اشعار حافظ، مقطع کارشناسى ارشد، تهران: دانشگاه آزاد ـ واحد مرکز تهران، دانشکده ادبیات و علوم انسانى، 149 ص، استاد راهنما: سید محمد باقر حجتى، استاد مشاور: عبدالرضا مظاهرى، 1378.

    نکته

    باید توجه داشت که در کتابنامه ها در برخى موارد عنوان اثر باید سرشناسه قرار گیرد، و در داخل متن نیز فقط عنوان اثر ارائه شود و درج نام مؤلف ضرورتى ندارد. از آن جمله مى توان به این موارد اشاره کرد: دائرة المعارف ها، فرهنگ ها و کتابشناسى هاى بزرگ که به صورت جمعى نگاشته شده اند، کتاب هاى مقدس و کتاب هایى که مؤلف آنها ناشناخته است.

    ذکر مشخصات کتابشناختى آثار لاتین در کتابنامه به دو صورت امکان پذیر است: اول اینکه آثار مزبور کتابنامه ا ى مستقل داشته باشند؛ دوم آنکه همه آثار لاتین، فارسى و عربى در یک کتابنامه آورده شوند، به این ترتیب که اگر منابع غیرلاتین بیشتر است ابتدا آنها مى آیند و سپس آثار لاتین به ترتیب حروف الفباى انگلیسى درج مى شوند. (بدیهى است در صورتى که آثار لاتین بیشتر باشند ابتدا آورده مى شوند.)

    آیین نامه تدوین کتابنامه و کتابشناسى، قواعد بسیارى دارد که بیان و شرح آن در این مقال نمى گنجد (ر.ک: غلامحسین زاده، همان، 73ـ86؛ ژرفا، همان، 73ـ 74؛ ماندانا صدیق بهزادى، دستنامه قواعد فهرست نویسی؛ ادیب سلطانى، همان، 557).

    نتیجه

    با توجه به آنچه گذشت مشخص شد در آن رشته هایى از آثار علمى ـ تخصصى که به روش استنادى نگاشته مى شوند بهترین روشِ ارجاع به منابع و ذکر اسناد، آدرس دهى در داخل متن است. از میان شیوه هاى مختلف آدرس دهى در داخل متن نیز بهترین شیوه که بیشترین کارآیى را دارد و با سلیقه خوانندگان این نوع آثار متناسب تر و در عین حال از کمترین نقص برخوردار است، شیوه استنادیِ «مؤلف، عنوان، جلد، صفحه» خواهد بود.

    نمودار:

    در پایان این نوشتار، چکیده اى از انوع و اقسام شیوه هاى مستند سازى و آدرس دهى، که به تفصیل درباره آن بحث شد، در قالب یک نمودار ارائه مى گردد:.


    منابع

    1. ادیب سلطانى، میرشمس الدین، راهنماى آماده ساختن کتاب، ویرایش 3، تهران: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ سوم، 1381ش.

    2. حسینی(ژرفا)، سیدابوالقاسم، شیوه نامه دائرة المعارف امام حسین (ع)، قم، پژوهشکده تحقیقات اسلامى سپاه، 1376ش.

    3. سمیعى (گیلانى)، احمد، شیوه نامه دانش نامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامى، 1372ش.

    4. طوسى، بهرام، راهنماى پژوهش و اصول علمى مقاله نویسى، مشهد، نشر تابان، چاپ چهارم، 1380ش.

    5. غلامحسین زاده، غلامحسین، راهنماى ویرایش، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانشگاه ها (سمت)، چاپ دوم، 1380ش.

    6. محقق، مهدى، طرح تدوین دایرة المعارف تشیع، تهران، دائرة المعارف تشیع، 1362ش.

    7. محمدى فر، محمدرضا، شیوه نامه ویرایش، دورة 7 جلدى، جلد سوم، (نگارش)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، سازمان چاپ و انتشارات، 1381ش.

    8. ــــــــــــــــــــــ ، آشنایى با مدرک شناسى، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، سازمان چاپ و انتشارات، 1380ش.

    9. مرادى، نورالله، مرجع شناسى، شناخت خدمات و کتاب هاى مرجع، تهران، نشر فرهنگ معاصر، 1372ش.

    10. مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامى، دائرة المعارف بزرگ اسلامى، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامى، چاپ دوم، 1374ش.

    11. مؤسسه پژوهشى فرهنگ، «هنر و ارتباطات»، نامه پژوهش، ش20ـ21، بهار و تابستان 1380ش.

    12. نخعى، رضا، راهنماى پایان نامه نویسى، تهران، انتشارات هگمتان، 1377ش.

    13. یاحقى، محمدجعفر و ناصح، محمد مهدى، راهنماى نگارش و ویرایش، ویرایش 2، مشهد، آستان قدس رضوى، شرکت به نشر، چاپ پانزدهم، 1377ش.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1386) مقایسه شیوه‌هاى مستندسازى متن/ مهدى رحیمی. دو فصلنامه معارف عقلی، 2(1)، 141-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."مقایسه شیوه‌هاى مستندسازى متن/ مهدى رحیمی". دو فصلنامه معارف عقلی، 2، 1، 1386، 141-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1386) 'مقایسه شیوه‌هاى مستندسازى متن/ مهدى رحیمی'، دو فصلنامه معارف عقلی، 2(1), pp. 141-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). مقایسه شیوه‌هاى مستندسازى متن/ مهدى رحیمی. معارف عقلی، 2, 1386؛ 2(1): 141-