نگاهی نو به شیوهی رایج اصطلاحنامهنویسی / احمد ابوترابی
Article data in English (انگلیسی)
نگاهی نو به شیوة رایج اصطلاح نامه نویسی
تأملاتی در مقالة «اصول و شیوه اصطلاح نامه نویسی»
احمد ابوترابی
چکیده
اصطلاح نامه نویسی، معمولاً، تنها با هدف رده بندی انجام می پذیرد و کاربرد آن برای دست یابی آسان و سریع به محل بایگانی پرونده ها، یا جایگاه بررسی یک موضوع است. از این رو، موزه ها، مراکز اسناد و کتاب خانه ها، مهم ترین مراکزی هستند که اصطلاح نامه باید در آنها استفاده شود، ولی به نظر می رسد آنچه اصطلاح نامه را در حدّ روشی برای دسته بندی محدود می کند، اصول و شیوه اصطلاح نامه نویسی رایج است؛ در حالی که اصطلاح نامه را می توان وسیله ای برای بیان حقایق علمی و کشف آنها قرار داد. البته در این صورت، اصول و شیوه های اصطلاح نامه نویسی باید اصلاح و تکمیل گردد. این مقاله می کوشد چگونگی استفاده تخصصی از شیوه نامه و راه های اصلاح کیفی و ارتقای کمی آن را باز شناسد.
کلیدواژه ها
اصطلاح نامه، نمایه، فهرست نگاری، وابسته، تداعی، مرجح و نامرجّح، مترادف، اعم و أخص، کل و جزء، اشتراک لفظی، تساوی، تساوق، تقابل.
مقالة «اصول و شیوه اصطلاح نامه نویسی» اثر لئونارد ویل،1 نوشته ای ساده، روان و به ظاهر ابتدایی است. آن گونه که از محتوای این نوشته برمی آید، هدف اصلی نویسنده، توضیح مفاهیم اولیة اصطلاح نامه نویسی و آموزش شیوه تهیه اصطلاح نامه است. البته گاهی نیز به اظهارنظرهایی تخصصی درباره مسائل اختلافی، در شیوة اصطلاح نامه نویسی پرداخته است که در بعضی از آنها، نقدهایی وارد است.2
مقالة لئونارد ویل، به رغم سادگی بیان و ظاهر غیرتخصصی اش، به نسبت از جامعیت خوبی، در پرداختن به زوایای مختلف اصطلاح نامه نویسی برخوردار است. مهم ترین موضوعاتی را که این مقاله به آن پرداخته است عبارتند از:
- 1. هدف ها و انگیزه های اصلی اصطلاح نامه نویسی؛
- 2. علت بی رغبتی به اصطلاح نامه نویسی؛
- 3. راه های برطرف ساختن مشکلات تهیه اصطلاح نامه؛
- 4. تبیین اصطلاح های مربوط به اصطلاح نامه نویسی؛
- 5. شیوه های مختلف تنظیم اصطلاح ها؛
- 6. ذکر نمونه های از تنظیم روابط اصطلاح ها، به ویژه در مواردی که احتمال خطا در آنها وجود دارد؛
- 7. قلمرو اصطلاح نامه نویسی نسبت به موضوع های مختلف؛
- 8. ویژگی نرم افزارهای رایانه ای مربوط به استفاده از اصطلاح نامه ها؛
- 9. شیوه استفاده از اصطلاح نامه در فهرست نگاری؛
- 10. مراحل عملیاتی مدیریت علمی بر فرایند تهیه یک اصطلاح نامه؛
- 11. تبیین اختلاف موجود در زمینه برتری مفرد بودن واژه ها یا جمع بودن آنها در اصطلاح نامه.
افزون بر موضوعات مزبور، موضوع های دیگری را نیز می توان از این مقاله کوتاه به دست آورد که از آن درمی گذریم. بنابراین، این مقاله را از جهت جامعیت نسبی اش در پرداختن به زوایای مختلف بحث اصطلاح نامه نویسی می توان ارزشمند به شمار آورد. امّا در عین حال، هم چنان جای تأملاتی در این مقاله وجود دارد. این تأملات دو دسته اند: یک دسته به دیدگاه های خاص نویسندة آن مربوط است و دسته دوّم، برخی اصول کلی اصطلاح نامه نویسی است که تقریباً همه اهل این فن بر آن هم نظرند.
ما در این بررسی، به بخش دوّم، یعنی بررسی برخی از اصول کلی اصطلاح نامه نویسی با نگاهی دیگر توجه ویژه ای خواهیم داشت. از این رو، مقاله آقای ویل هم در این بحث، بررسی خواهد شد.
هدف ها و کاربردهای اصطلاح نامه نویسی
اولین نکته قابل تأمل در اصطلاح نامه نویسی، بحث از هدف ها و کاربردهای آن است. بیشتر کسانی که به این بحث پرداخته اند، هدف اصلی اصطلاح نامه نویسی را فراهم آوردن زمینه فهرست نویسی، نمایه نویسی و هماهنگ سازی نمایه ها می دانند.3 بر این اساس، کاربردهای آن را هم به همین موارد منحصر می کنند و بیشتر مثال هایی را هم که برای اصطلاح نامه نویسی می آورند، مثال هایی عمومی است که معمولاً برای پیدا کردن فایل های مطالب به کار می روند.4 حال آن که به نظر می رسد این اهداف و کاربردها، بیشتر، از نوع دسته بندی و رده بندی است و بهره گیری اصلی آنها در موزه ها، مراکز اسناد و فهرست هاست که با آن، می توان محل بایگانی یک سند و یا قرار گرفتن یک شئ را مشخص کرد. در این گونه کاربردها، بی گمان به معنای واژه ها هم توجه می شود، ولی آنچه بیشتر از معنای واژه ها، باید مورد توجه قرار گیرد، اشیایی اند که این واژه ها به آنها اشاره دارند. از این رو، اگر در معنای واژه ها یا رابطه آنها تردیدی هم رخ دهد، اهمیت زیادی ندارد؛ چون این گونه مشکلات با یک قرارداد جدید برطرف می گردد و از طریق یادداشت دامنه، مخاطبان با این قراردادها آشنا می شوند. امّا، به نظر می رسد تکیه بر این گونه کاربردها، به حداقل رساندن فایده های اصطلاح نامه نویسی است. مهم ترین و ارزشمندترین فایده اصطلاح نامه ها، فایده های مفهومی است که در آنها، رابطه واقعی و منطقی مفاهیم نقشی اساسی دارند. اگر مهم ترین مصداق های اصطلاح نامه ها را در تعیین روابط اصطلاح های رشته های علمی به ویژه اصطلاح های علوم انتزاعی بدانیم، نقش علمی اصطلاح نامه و تأثیر آن در کشف حقایق علمی روشن می گردد.
افزون بر این، اگر از این زاویه، به اصطلاح نامه ها نگاه می شد، روابط اصطلاح نامه ای به مواردی که تاکنون بیان شده است محدود نمی گشت.
برای فهم بهتر این مطلب باید توجه کرد که: اولاً، اصطلاح نامه یک رشته علمی، در واقع، بیانگر جغرافیای کامل آن رشته علمی و در یک اصطلاح نامه معتبر و جامع، نظام مهندسی یک علم است و تک تک اصطلاح ها باید در یک اصطلاح نامه، جایگاه واقعی و تأثیر و تأثر علمی خود را، نسبت به واژه های دیگرِ آن علم بیابند.
ثانیاً، احاطه علمی به کل اصطلاح های یک علم و آگاهی از جایگاه یک اصطلاح در کل نظام یک علم، معمولاً برای متخصصان عادی، بدون مراجعه به اصطلاح نامه، ممکن نیست؛ زیرا چنین احاطه ای افزون بر نیاز به حافظه ای فوق العاده، ذهنی بسیار فعال، باتجربه و تحلیل گر می خواهد و کمتر می توان جمع این دو را در کسی یافت.
ثالثاً، توجه داشتن به کل نظام یک علم و جایگاه یک اصطلاح در کل علم، فایده های علمی فراوانی دارد که در ادامه همین نوشته به بعضی از آنها خواهیم پرداخت.
استفاده علمی از اصطلاح نامه ها
آگاهی از ارتباط مفهومی واژه ها و چگونگی این ارتباط، نقشی اساسی در فهم بسیاری از حقایق علمی دارد، ولی در علوم عقلی و انتزاعی، توجه به نوع ارتباط مفاهیم، زمینه تحلیل عقلی مفاهیم را فراهم می آورد و تحلیل عقلی مفاهیم می تواند به کشف حقایق جدید در این علوم یاری رساند؛ زیرا اصول و قواعد علوم عقلی در واقع، رابطه معانی واژه ها و نوع ارتباط آنها را بیان می کند.
الف) اصطلاح نامه، وسیله ای برای دست یابی به احکام و ویژگی ها
بنابراین، یکی از فایده های علمی در اصطلاح نامه ها، دست یابی به ویژگی ها و احکام علمی هر یک از اصطلاح ها است؛ زیرا برای مثال، ترادف دو واژه، دلیلی بر وجود حکم واحد، و تقابل آنها، به معنایِ تباین احکام، و عموم و خصوص بودن دو اصطلاح، به معنای وجود احکام أعمِ در أخص و جاری نبودن احکام أخص بما هو أخص، بر أعم است. همچنین وابستگی دو اصطلاح، گاهی به معنای تأثیر و تأثرات علمی مباحث مربوط به دو واژه است. افزون بر این، اصطلاح نامه ها، اگر دقیق و معتبر باشند، می توانند مانع خلط های مفهومی و بالتبع مانع خطاهای علمی شوند؛ زیر بیشتر مغالطه ها در علوم از روشن نبودن یا روشن نکردن ارتباط دقیق واژه ها، ناشی می شوند و پیش گیری از مغالطه در علوم و زدودن این گونه خطاها، خدمتی بزرگ به علوم است. این فایده منطقی، تنها به علوم عقلی اختصاص ندارد؛ زیرا بسیاری از احکام و نتایج علوم انسانی و علوم تجربی، هم در واقع نتایجی عقلی است که از چینش منطقی داده های مستقیم حسی به دست آمده است. بنابراین، اگر اشتراکات لفظی یک علم کاملاً معلوم گردند، واژگان مترادف آن دقیقاً مشخص شوند، واژه های متساوق با یکدیگر و متساوی در مصداق، از دیگر واژه ها تفکیک گردند، واژه های متقابل یک علم از دیگر واژه ها متمایز گردند و نوع تقابل آنها بیان شود، پیشرفتی بزرگ در آن علم صورت گرفته است که زمینه پیشرفت های دیگری را نیز برای آن فراهم می آورد. بنابراین، تهیه اصطلاح نامه کاری علمی و تخصصی است و کاربرد اصلی آن، کاربردی علمی و دارای مفهومی ارزنده است.
ب) استفاده از اصطلاح نامه در مدخل شناسی تخصصی
دومین فایده مهم اصطلاح نامه، در تعیین نوع مدخل های دائرهْْ المعارف ها و فرهنگ نامه های تخصصی است. آشنایان با انواع فعالیت های مربوط به دائرهْْ المعارف نویسی به ویژه دائرهْْ المعارف های تخصصی، می دانند یکی از اولین مشغله های ذهنی این گونه مراکز این است که چگونه به جامعیت اصطلاح های به دست آمده و مانعیت آنها، اطمینان یابند و چگونه روابط منطقی دقیقی میان انواع مدخل ها برقرار سازند. چه اصطلاح هایی را مدخل اصلی قرار دهند و کدام را ضمنی و کدام را ارجاعی سازند. معمولاً، یگانه روش رایج دست یابی به اصطلاح ها، مراجعه به فهرست های مطالب منابع و نمایه های آنهاست (البته باید توجه داشت بیشتر منابع قدیمی که اصطلاح های مخصوص دارند، فهرست و نمایه ندارند). معمولاً، بهترین روش رایج برای اطمینان از گزینش درست مدخل و تعیین رابطه آن با مدخل های دیگر، استفاده از متخصصان برای انتخاب مدخل اصلی و تعیین انواع مدخل هاست. امّا این راه ها، نه اطمینانی درباره جامعیت اصطلاح ها به دست می دهند و نه توانایی ایجاد اطمینان در درستی تعیین روابط را دارند.
به نظر می رسد تنها راه مطمئن درباره جامعیت و درستی تعیین رابطه مدخل ها، مراجعه به اصطلاح نامه هایی تخصصی است؛ زیرا برای مثال، اصطلاح نامه ها با مشخص ساختن رابطه مرجح و نامرجح، نسبت مدخل های اصلی و ارجاعی را روشن می سازند و با تعیین رابطه کل وجزء و رابطه أعمّ و أخص، مجالی منطقی برای گزینش درست مدخل اصلی و ضمنی فراهم می آورند. بنابراین، پیش از یک مدخل یابی جامع و منطقی، باید اصطلاح نامه ای جامع و معتبر وجود داشته باشد. تا آنجا که ما سراغ داریم در مراکز مهمّ دائرهْْ المعارف نویسی داخل و خارج، چنین کاری انجام نشده است و حتی مورد توجه قرار نگرفته است.5 بنابراین، نباید هدف اصطلاح نامه نویسی را در فایل بندی و دسته بندی نمایه و اموری از این دست محدود کرد، بلکه باید مجالی فراهم آورد تا فایده های علمی به دست آید. به نظر می رسد شیوه رایج در اصطلاح نامه نویسی نمی تواند هدف های بیان شده را تأمین کند.
توضیح آن که: هدف اصلی، اصطلاح نامه ها، تعیین روابط منطقی میان مفاهیم است.6 روابط منطقی بیان شده در شیوه های اصطلاح نامه نویسی به سه دسته هم ارز، سلسله مراتبی و رابطه همبسته،7 منحصر است. رابطه سلسله مراتبی را با عنوان رابطه أعمّ و أخص ـ که رابطه کل و جزء را هم دربر دارد ـ بیان می دارند و رابطه هم ارزی با عنوان رابطه مرجح و نامرجح،ـ که مترادف ها و جمع و مفردها را هم دربر می گیردـ بیان می شود و رابطة وابستگی که به طور بسیار کلی، وجود رابطه ای میان دو اصطلاح، غیر از روابط بیان شده دیگر را بیان می دارد،8 همان رابطه همبسته است.
امّا، آیا روابط منطقی میان اصطلاح های علمی در همین چند رابطه منحصر است؟ آیا با همین چند رابطه، همه روابط منطقی، میان مفاهیم علمی بیان می شود؟ پیش تر از چند نوع رابطه مهمّ دیگر میان اصطلاح های یک علم نام بردیم که در اصطلاح نامه ها، پیش بینی نشده است. این روابط، نشان دهنده نقص فراوان، در شمار رابطه هایی است که در اصول و شیوه های اصطلاح نامه نویسی بیان شده اند. بسیاری از روابط منطقی لازم، ولی ذکر نشده در شیوه اصطلاح نامه نویسی، در اصطلاح نامه ها ذیل عنوان «وابسته» قرار می گیرند و همین، منشأ این مشکل در اصطلاح نامه هاست. این نکته نیاز به توضیح بیشتر دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
نقش غیرعلمی «وابسته ها» در اصطلاح نامه نویسی
یکی از عنوان های مهمّ در اصول «اصطلاح نامه نویسی»، رابطة «وابستگی» است. عنوان وابسته در اصطلاح نامه، راه گشای تهیه کنندگان اصطلاح نامه ها در بن بست های علمی است. هدف اصلی جعل این اصطلاح، این است که اگر دو واژه از نظر منطقی، ارتباط جزء و کل، أعمّ و أخص، مفرد و جمع و ترادف ندارند، ولی مطالب مربوط به این دو واژه به دلیلی با هم ارتباط دارند، در اصطلاح نامه جایگاهی بیابد. شاید بتوان گفت: مهم ترین نشانه وابستگی میان دو اصطلاح در اصطلاح نامه، وجود نوعی مبهم از «تداعی» میان دو واژه است. نام «تداعی» معمولاً ما را از بیان رابطه منطقی و دقیق میان دو چیز بی نیاز می کند. گویا، جعل کنندگان این اصطلاح در اینجا، می خواسته اند تهیه کنندگان اصطلاح نامه را از بن بست هایی علمی که زدودن آنها، نیاز به دقت های علمی بیشتر دارد، خارج سازند و در عین حال، زحمت پژوهش علمی را از دوش آنها بردارند. به بیانی دیگر، به جای حل مسئله، آن را پاک کنند. با دقت در مواردی که به عنوان «وابسته» در اصطلاح نامه طبقه بندی می شوند، می توان انواعی از رابطه منطقی یافت که اصطلاح نامه ها درباره آنها چیزی نگفته اند. رابطه قسیم بودن در تقسیم، برخی از اشتراک های لفظی و رابطه تقابل منطقی از جمله این روابط اند. انواعی از تقابل منطقی مثل تضادّ، تناقض، تضایف و ملکه و عدم ملکه، در ضمن «وابسته ها» بیان می شود. رابطة تباین جزئی هم از جمله رابطه هایی است که گاهی ذیل عنوان «تداعی» می گنجد و از این رو، در شمارش روابط منطقی، باید، بدان توجه شود. رابطه تأثیر و تأثر مباحث از یکدیگر نیز از جمله مصدایق «تداعی» است. تأثیر و تأثر خود، ریشه ها و انواع متعددی دارد که می توان آنها را مشخص کرد، ولی برابر اصول اصطلاح نامه نویسی، همه اینها را باید ذیل نام «وابسته» قرار داد.
قلمرو مرجح و نامرجح
روابط مختلفی در میان اصطلاح ها در اصطلاح نامه، ذیل نام مرجّح و نامرجّح دسته بندی می شوند. در اصول اصطلاح نامه نویسی، تنها به یکی ـ دو رابطه از این روابط اشاره شده است. رابطه ترادف و رابطه جمع و مفرد از جمله روابطی است که ذیل مرجح و نامرجح قرار می گیرند. از جمله ایرادهای مهم در این اصل آن است که هرچند خود رابطه جمع و مفرد، در مقام تحقیق، غیر از رابطه ترادف به شمار آمده است، ولی در هنگام ارائه و دسته بندی، جمع ها، یا مفردها، با مترادف ها ادغام می شوند.
افزون بر این، گونه های دیگری از رابطه میان مفاهیم وجود دارد که به نحوی ارتباط نزدیک و مشترک میان دو مفهوم را نشان می دهد، ولی جایگاهی برای آنها، در اصطلاح نامه تعیین نشده است و در عمل آنها را ذیل مرجّح و نامرجح قرار داده اند. از جمله آنها، ترادف های حیثی و نسبی است؛ یعنی در اصطلاح نامه ها، میان ترادف های دقیق و کامل و ترادف های نسبی، فرقی گذاشته نشده است. همچنین معلوم نیست آیا مرجّح و نامرجّح را می توان به متساوی های مصداقی سرایت داد یا می توان آن را به دو واژه ای که تساوق دارند، یعنی افزون بر تساوی در مصداق، دلیل صدق آنها هم یکی است تعمیم داد؟! اگر اصطلاح نامه ها، بخواهند نقش کاملی را در بیان روابط اصطلاح ها بیان کنند، باید به صورت مستقل و روشن و همه جانبه، همه این ابهام ها را برطرف سازند و برای هر کدام از این روابط، حساب جداگانه ای باز کنند.
رابطه أعم و أخص، أعمّ از رابطه کلی و جزئی و رابطه کل و جزء
در اصطلاح نامه نویسی، رابطه أعم و أخص به رابطه کل و جزء تعمیم داده می شود؛ در حالی که از نظر منطقی این دو نوع رابطه هیچ گونه رابطه ای با هم ندارند. برای مثال، در منطق، «قضیه»، أعمّ از قضیة «یقینی» و «ظنی» است. از سوی دیگر،«قضیه»، یک کل است که «موضوع» و «محمول» از اجزای آنند. افزون بر این، در اصطلاح نامه ها در مورد رابطة کلی و جزئی، گاهی کلی و جزئی مفهومی و گاهی کلی و جزئی مصداقی لحاظ شده است؛ یعنی مصداق ها را نیز اخص قرار داده اند که موجب خلط های بسیاری می شود. آیا ذکر رابطه قضیه، با یقینی و ظنی در ضمن رابطه قضیه با موضوع و محمول، موجب خلط روابط میان اصطلاح ها نمی شود؛ آیا این گونه دسته بندی ها غرض اصطلاح نامه نویسی را نقض نمی کنند؟!
اصطلاح نامه ها براساس نظر چه کسی؟ و با چه مستنداتی؟
یکی از پرسش ها در زمینه اصطلاح نامه نویسی این است که باید اصطلاح نامه ها بر اساس نظر چه کسانی تهیه شوند؟ بر اساس نظر مشهورتر در میان صاحب نظران هر علم؟ یا بر اساس نظر فرد یا کسانی که اصطلاح نامه ای را تهیه می کنند؟ در اصطلاح نامه های تخصصی، در بسیاری از موارد جایگاه یک اصطلاح را بعضی از مبانی علمی مورد اختلاف تعیین می کنند؛ یعنی چه بسا جایگاه یک اصطلاح در اصطلاح نامه بر اساس مبانی علمی متفاوت، مختلف باشد. معمولاً، شیوه نامه های اصطلاح نامه نویسی، این مشکل را جداگانه و به جدّ مطرح نکرده اند.
به نظر می رسد بهترین راه حل این است که اصطلاح نامه ها دارای حاشیه هایی توضیح دهنده باشند تا به این گونه اختلاف ها و آثار آنها در تنظیم روابط توجه دهند. همچنین با توجه به نکته فوق، یک اصطلاح نامه علمی در واقع، ادعای علمی بزرگی است که باید مستندات آن به صورت مشخص بیان شود و چون ادعای اصطلاح نامه ها در واقع ادعایی درباره مفهوم واژه هاست، مهم ترین مستندات اصطلاح نامه ها، «تعاریف» مورد قبول خواهند بود و برای فراهم آوردن چنین ادعاهایی، معمولاً پژوهش هایی جامع لازم است تا زمینه های ادعا را فراهم آورد. نیز برای متانت ادعا و پختگی آن، باید این گونه ادعاها پیش از انتشار، در جمع متخصصانی زبردست و کارشناس مطرح شود و به تصویب برسد. پس برخلاف نظر «ویل»، کنترل تنها یک فرد هماهنگ کننده، هیچ گاه نمی تواند اعتبار و قوت لازم را برای اصطلاح نامه فراهم آورد.
بی اعتنایی به اصطلاح نامه ها، چرا؟
دلیل اصلی بی رغبتی به هر کاری از جمله تهیه اصطلاح نامه ها، نبود انگیزه است. نبود انگیزه عوامل مختلفی دارد که از جمله مهم ترین آنها، بی فایده بودن یک عمل یا ناآگاهی از فایده های واقعی آن است. بسیاری از امور، در واقع دارای آثار و فواید فراوانی اند، ولی تا زمانی که این فواید روشن نشود و راه استفاده از آنها خوب بیان نشود و آسان نگردد، از این آثار مفید، بهره لازم گرفته نمی شود.
اصطلاح نامه ها، معمولاً با کدها و رمزها و اصطلاح های ویژه خود سخن می گویند. چنان که گویا، تنها مخاطبان آنها، اصطلاح نامه نویسان دیگرند. اصطلاح نامه ها کدها و رمزها و عبارت های نامأنوسی دارند که حتی متخصصان یک علم هم معمولاً با آن آشنا نیستند. چرا باید به جای واژه «مترادف شایسته تر» از واژه «بک» یا معادل های آن در زبان های دیگر و حتی واژه «مرجح» استفاده کنیم؟ چه ضرورتی دارد مترادف های دیگر را که کاربرد کمتری دارند یا از دقت کمتری برخوردارند، «بج» بنامیم. چرا تقسیم های مختلف یک واژه و اقسام آن و روابط قسیم ها با یکدیگر را، با همین اصطلاح های علمی رایج، معرفی نکنیم. البته در مقام تحقیق، اختصار و صرفه جویی رواست، ولی در مقام عرضه، صرفه جویی تا آنجا معنا دارد که آن را بی استفاده نکند. اگر واژه های متداول و مأنوس به جای کدها و رمزها به کار روند، اوّل فایده ای که دارند این است که اصطلاح نامه نویسان را ناچار خواهد ساخت خود را به چند رابطه خاص محدود نکنند، بلکه
برای اصطلاح و تکمیل شیوه اصطلاح نامه نویسی تلاش کنند و انواع مختلفی از روابط منطقی میان اصطلاح ها را نیز بدان بیافزایند. فایده دوّم آن است که رغبت به استفاده از اصطلاح نامه ها را بیشتر خواهد کرد. گام اول برای تکمیل شیوه اصطلاح نامه نویسی، سرزدن به منابع منطقی و فلسفه های تحلیلی و استخراج همه روابط ممکن میان مفاهیم است و گام دوّم، تطبیق آنها بر اصطلاح نامه است.
همه آنچه گفته شد براساس این پیشنهاد است که اصطلاح نامه ها را به جای محدود کردن به ابزاری برای رده بندی کتابخانه ای، آنها را همچنین در مباحث مفهومی به کار بریم که در این صورت، باید تغییرهایی اساسی در آنها داده شود که البته برخی از این تغییرها در کارهای جدیدتر اصطلاح نامه ای مطرح شده است.9
یکی دیگر از مشکلات مقابل اصطلاح نامه، وجود برخی از واژگان در علم است که در بخشی از آن با نامی و در بخش دیگر با نام دیگر مرجح است؛ مثل خبر در دلالت منطق و قضیه در بخش دیگر منطق، و اصطلاح نامة مورد نقد در این باره راه حلی ارائه نکرده است.
در بحث مترادف (بک و بج)، اصطلاح نامه رایج چون با هدف خاصی است، گاهی برخی از مصداق های اعم و اخص را که کاربردی هم ندارند، شامل می شود (ر.ک: راهنمای تهیه و گسترش اصطلاح نامه یک زبانه).
در اصطلاح نامه های رایج، معیار دقیقی برای اصطلاح ارائه نشده است. از این رو، برخی از اصطلاح نامه ها، نمایه ها را به عنوان اصطلاح معرفی کرده اند.
در منطق نسب اربع گفته می شود که این نسبت ها، غیر از ترادف است. در مقایسه نسب اربع با روابط اصطلاح نامه، جای تساوی و تباین جزئی خالی است.
در تباین جزئی در تقسیم، مثلاً تقسیم قضیه به کلی و جزئی و یا به موجبه وسالبه، هر کدام از تقسیم ها می تواند ذیل تقسیم دیگر قرار گیرد، برای مثال کلی و جزئی ذیل موجبه و سالبه و بالعکس. اصطلاح نامه در این زمینه نظری ندارد.
از پی آمدهای نادرست عمومیت «بک» و «بج» این است که برخی از اخص های یک اصطلاح ، به دلیل در نظر داشتن حیثیتی در آن اصطلاح است که اگر آن حیث لحاظ نشود، این اخص ها را نخواهد داشت. با توجه به این که در اصطلاح نامه تفاوت حیث لحاظ نشده است، گاهی اخص های یک اصطلاح در ذیل مترادف آن ذکر می شود که آن اصطلاح، در این حیث لحاظ نشده و تنها مرجح بوده است. اگر آن اصطلاح با همان حیث مناسب مرجح شده است، اصطلاح های مترادف دیگر که به آن اصطلاح ارجاع شده است، در واقع به معنای داشتن همان رابطه های اصطلاح مرجح است. این مورد در عرفان نمونه هایی دارد.
منابع
- 1. احمد، تندپور، «اصطلاح نامه؛ ساختار و شکل»، فصل نامه اطلاع رسانی، دوره نوزدهم، شماره 1و2.
- 2. آوستین، درک و پیتر ویل، راهنمای تهیه و گسترش اصطلاح نامة یک زبانه، ترجمه: عباس حُرّی، تهران، مرکز اسناد و مدارک علمی ایران، 1365ش.
- 3. بهمن آبادی، علیرضا، « کاربرد اصطلاح نامه در بازیابی اطلاعات»، فصل نامه کتاب (نشریه کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران)، دوره دوازدهم، شماره دوّم، تابستان 1380ش.
- 4. حریری، مهرانگیز، « اصطلاح نامه در نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات»، فصل نامه اطلاع رسانی، دوره ششم، شماره 1 و 2.
- 5. خسروی، فریبرز و دیگران، اصطلاح نامه فرهنگی فارسی (اصفا)، تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، 1380ش.
- 6. کریمی، محمد، «شیوه ای نو در در مدخل شناسی»، فصل نامه معارف عقلی، شماره 1، بهار 1385.
- 7. ویل، لئونارد، «اصول وشیوه اصطلاح نامه نویسی»، ترجمه: رحمت الله رضایی، فصل نامه معارف عقلی، شماره8، 1386ش.
پى نوشت ها
1 . Leonard will.
2. در اینجا، مؤلف، به بحثی درباره ترجیح واژه های جمع به جای مفرد (در اصطلاح نامه) پرداخته و واژه های جمع را ترجیح داده است. به نظر می رسد استدلال وی، در اصطلاح نامه ای که تنها، با هدف ساماندهی اطلاعات تهیه شده است، مفید است؛ چون در ساماندهی، تفاوتی میان جمع و مفرد وجود ندارد، امّا در اصطلاح نامه ای که با هدف علمی تهیه شده است، ملاک جمع یا مفرد، رایج تر بودن و دقیق تر بودن است؛
مثلاً در عرفان هیچ گاه نمی توان به جای «اعیان ثابته» مفرد آن را به کار برد و در منطق نمی توان «عکس مستوی» را به «عکوس مستوی» تبدیل کرد؛ در اوّلی جمع، مطلوب است و در دوّمی مفرد. این معیار گاهی در غیر اصطلاح های علوم هم کاربرد دارد.
3. برای نمونه، ر.ک: اصطلاح نامه فرهنگی فارسی (اصفا، فریبرز خسروی و ...، ص 11 ـ 12، 1380؛ اصطلاح نامه: ساختار و شکل، نوشته احمد تندپور، فصل نامه اطلاع رسانی، دوره 19، شماره اول و دوم، ص 13ـ23؛ مهرانگیز حریری، اصطلاح نامه در نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات، همان، دوره ششم، شماره 1 و 2.
4. ر.ک: آوستین و پیتر ویل، راهنمای تهیه و گسترش اصطلاح نامة یک زبانه، 24ـ25.
5 . در همین نشریه، شیوه استخراج مدخل ها در اصطلاح نامه های تخصصی، در مرکز پژوهشی دائرهْْ المعارف علوم عقلی اسلامی تبیین شده است. (ر.ک: کریمی، محمد، «شیوه ای نو در مدخل شناسی»، فصل نامه معارف عقلی، شماره 1، 172ـ185)
6 . برای نمونه، ر.ک: همه مقالات و کتاب هایی که در پاورقی شماره 1 و 2 صفحه 183 نام بردیم.
7. ر.ک: راهنمای تهیة گسترش اصطلاح نامه یک زبانه، 38.
8 . ر.ک: همه مقالات و کتاب های ذکر شده در پاورقی شماره 1 و 2 صفحه 183.
9. برای نمونه، ر.ک: «کاربرد اصطلاح نامه در بازیابی اطلاعات»، علیرضا بهمن آبادی، مجلّة کتاب، دوره دوازدهم، شماره دوّم، تابستان 1380، ص 98.