چكيده
منطق صوري قديم، از زمان ارسطو تا مظفر، اصطلاحات بسياري ساخته است که ميتوان گفت تا به امروز همه آنها تحولات مفهومي فراواني يافتهاند. متأسفانه در ميان فيلسوفان مسلمان و منطقدانان معاصر كشورمان كه تعلق خاطري به منطق قديم دارند، بسياري از اين اصطلاحات با ابهامهاي فراواني به كار ميروند و در واقع، در بيشتر آنها، اشتراك لفظ "رهزن" است. نتيجه اين ابهامها و اشتراكهاي لفظي، اختلافنظرهاي شديدي است كه در مقالهها، كتابها، پاياننامهها و... نمود يافته است. به نظر نگارنده، ابهام زدايي از اين اصطلاحها و پايانبخشي به اين اختلافنظرها، مادام كه منطق قديم، زبان طبيعي را به كار ميبرد، ممكن نيست. زبانهاي مصنوعي منطق جديد و تحليلهاي ژرف و گسترده در اين منطق، ميتواند در ابهامزدايي و حل مسائل منطق قديم و حتي فلسفه اسلامي كمك بزرگي باشد. يكي از مسائل بسيار مبهم و مورد اختلاف در منطق قديم و فلسفه اسلامي، تقسيم قضيه به
حقيقيه و خارجيه (و ذهنيه) است. در اين مقاله، با اشارهاي گذرا به تعريفهاي گوناگون اين دو قضيه (در
آثار گذشتگان) و اختلاف نظرهاي موجود درباره آن (در آثار گذشتگان و معاصران)، به تحليل صوري اين
تعاريف در منطق جديد و نشان دادن نقاط قوت و ضعف آنها پرداختهايم. به كمك اين تحليلهاي صوري،
بهسادگي ميتوان ريشة بسياري از اختلافنظرها را از ميان برداشت. در برخي موارد كه دشوارتر به نظر ميرسند،
به حل اختلافنظرهاي موجود پرداختهايم.
کليدواژهها
منطق قديم، منطق جديد، منطق وجهي، محمول وجود، قضيه حقيقيه، قضيه خارجيه، معدولهْْالمحمول و سالبهْْالمحمول.