هومن سنايي اصل*
محمد سربخشي**
چکيده
فلسفه ذهن از شاخههاي فلسفه تحليلي است. نظريه کارکردگرايي بهعنوان يکي از نظريهها در فلسفة ذهن، با تقريرهاي مختلفي مطرح شده است. تقرير فيزيکاليستي از اين نظريه که به اينهماني ذهن و مغز ميانجامد، طرفداران بسياري دارد. پذيرش اين نظريه، پيامدهاي مهمي در علوم انساني دارد. هدف از اين مقاله، نگاهي اجمالي به اين پيامدها در مؤلفههاي علوم انساني و البته نگاهي نقادانه براساس مباني معرفتشناختي و هستيشناختي فلسفة ملاصدراست. در اين نوشتار که روشي تحليلي دارد و گردآوري اطلاعات بهصورت کتابخانهاي انجام گرفته، به اين مهم دست مييابيم که نگاه کارکردگرايانه به انسان با مباني فيزيکاليستي و معرفتشناختي فيلسوفان تحليلي، سبب ميشود موضوع علوم انساني، به امور مادي محدود شود و روش تجربي در علوم انساني محوريت يابد. غفلت از هدف نهايي انسان که قرب الهي است و حذف و فروكاستن بسياري از مسائل علوم انساني به جنبهاي مادي و دنيوي، از ديگر پيامدهاي اين نظريه در علوم انساني است.
کليدواژهها: کارکردگرايي، فيزيکاليسم، فلسفة ملاصدرا، علوم انساني، اينهماني ذهن و مغز.
*. دانشپژوه ارشد فلسفه، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) homan.sanaei.64@gmail.com
**. عضو هيئت علمي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) Sarbakhshi71@Gmail.Com
تاريخ دريافت: 07/09/1400، تاريخ پذيرش: 23/10/1401