تاریخ دریافت: 1401/12/25
تاریخ پذیرش: 1402/04/21
چکیده:
یکی از رویدادهای مهم اجتماعی در زندگی ایرانیان در دوره معاصر، انقلاب مشروطه است. پرسش اصلی این نوشته آن است که آیا فلسفه اسلامی رایج، در این انقلاب که درپی مهار قدرت سیاسی بود، نقشی داشته است؟ این پرسش مبتنی بر یک پیش¬فرض است که هر تحول و تغییر اجتماعی برای تثبیت و تداوم خود نیازمند نظریه¬پردازی پیش از وقوع یا نظریههای پسینی است. دستکم سه جریان فکری در ایران آن دوره حضور دارند؛ اول فلسفه اسلامی، دوم اندیشه¬های غربی که توسط تحصیل¬کردگان در غرب بیان می¬شد و سوم فقه اسلامی. پاسخ به اینکه آیا فلسفه اسلامی نقشی در این تحولات داشت یا خیر، به روش استنادات تاریخی این است که این فلسفه، نقشی در این رویداد نداشت. این نقش را بعضی تحصیل¬کردگان غربی و برخی مراجع فقهی، مانند نائینی با کتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله، بر عهده داشتند. دلیل این غیبت، ضعف حکمت عملی در فلسفه اسلامی و بی¬توجهی فیلسوفان مسلمان در این دوره به مسائل اجتماعی است. اهمیت بحث از لحاظ توجه به تجربه¬های تاریخی جریانهای فکری و درس گرفتن از اشتباهات است
Article data in English (انگلیسی)
شیوه ارجاع به این مقاله:
RIS
Mendeley
BibTeX
APA
MLA
HARVARD
VANCOUVER
APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER
شکراللهی، نادر.(1404) نقش فلسفه اسلامی در انقلاب مشروطه. دو فصلنامه معارف عقلی، 17(2)، - https://doi.org/10.22034/maarefeaqli.2025.2021395
APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER
نادر شکراللهی."نقش فلسفه اسلامی در انقلاب مشروطه". دو فصلنامه معارف عقلی، 17، 2، 1404، -
APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER
شکراللهی، نادر.(1404) 'نقش فلسفه اسلامی در انقلاب مشروطه'، دو فصلنامه معارف عقلی، 17(2), pp. -
APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER
شکراللهی، نادر. نقش فلسفه اسلامی در انقلاب مشروطه. معارف عقلی، 17, 1404؛ 17(2): -