معارف عقلی، سال دوم، شماره چهارم، پیاپی 8، زمستان 1386، صفحات -

    سخن نخست

    نوع مقاله: 
    سخن سردبیر
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

     

    سخن نخست

    معنویت گرایی در جهان امروز

    یکی از گرایش های اصیل انسانی، گرایش به معنویت و امور ماورایی است. در جهان مادیت زده امروزی، چه بسیار انسان هایی که از مادیت وازده شده اند و این وازنش، گرایش به معنویت را تشدید کرده است. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ـ که صبغة غالب آن فرهنگ و معنویت است و بنیان گذار آن نیز عارف وارسته ای بود ـ عامل بسیار مهمی در گرایش مردم سراسر جهان به سوی دین، اخلاق و معنویت شد.

    اردوگاه استکبار و داعیان مادی گرایی در جهان، برای مقابله با معنویت گرایی به طور عام و برای ناکام کردن دعوت انقلاب اسلامی به معنویت به طور خاص، راه های متعددی را آزموده اند. ازجمله اشاعه فرهنگ ابتذال در شکل های گونا گون آن همچون ترویج مواد مخدر و روان گردان، سکس و برهنگی. البته راه های یاد شده در جوامع دین باوری همچون جامعه ایران، تأثیر چندانی ندارد. از این رو، برای مقابله اثرگذارتر با معنویت گرایی، از راه های غیرمستقیم بهره گرفته اند. از جمله ترویج اندیشه ها و آموزه هایی که در ظاهر عرفان گونه اند ولی در واقع بهره ای از عرفان و معنویت حقیقی ندارند.

    ترجمه و نشر کتاب هایی با درون مایة عرفان هایی غیر از عرفان اسلامی و حتی مخالف با آموزه های اسلامی در سال های پس از پیروزی انقلاب و به ویژه در دو دهة اخیر، آن هم در شمارگان بسیار بالا، امری نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت و احساس خطر نکرد.

    در این مجال، به طور گذرا به نمونه هایی از آموزه های موجود در این ترجمه ها و صاحبان آن آموزه ها می پردازیم . بعضی از این کتاب ها، آموزه های عرفان های هندی، چینی و به طور کلی عرفان های شرقی را ترویج می کنند و برخی دیگر، اندیشه های به اصطلاح عرفان سرخ پوستی، آمریکایی و به طور کلی، عرفان های غربی را انتقال می دهند.

    در کتاب های گروه اول، تناسخ، برابری ادیان و مذهب ها، قدرت های معنوی و مانند اینها به طور غیرصریح و حتی گاهی باصراحت به خواننده القا می شود. در این کتاب ها، گرچه مفاهیم و آموزه های آشنا برای خواننده مسلمان ایرانی هم به چشم می خورد؛ برای مثال، در آثار سای بابا1 بر «ذکر خدا» و «عشق به خدا» تأکید فراوانی می شود، که بر این دو امر، هم در متون دینی یعنی قرآن و احادیث و هم در کتاب های اخلاق و عرفان اسلامی، بسیار تأکید شده است، ولی آنچه رهزن است تصویر نادرستی است که در آثار سای بابا از خدا ارائه می شود. از برخی تعبیرهای سای بابا، همه خدایی [= پانته ایسم]، از بعضی دیگر، حلول و مانند اینها برداشت می شود. او گاهی خدا را عشق و عشق را خدا می داند. این در حالی است که، سای بابا به شدّت از عرفان بودایی که جزو عرفان های بدون خدا به شمار می آید متأثر است.

    همچنین در پاره ای از این گونه کتاب ها، «خودشناسی» محور اصلی آموزه هاست. این آموزه هم، در آثار اخلاقی و عرفانی اسلام مورد توجه است. با مطالعه کتاب های کریشنامورتی،2 درمی یابیم که او خودشناسی را مرهمی برای رنج های انسان می داند. خودشناسی و نیز آرامش درونی، از اموری هستند که همة انسان ها بدان علاقه مندهستند، ولی پرسش این است که «خود» انسان چیست و «آرامش» او در کجا حاصل می شود؟

    آیا بدون وارد شدن به بحث های عقلی و فلسفی، می توان به این پرسش های اساسی پاسخ درخور داد؟ در حالی که در بیشتر این کتاب ها، خردورزی و بحث های نظری مورد بی مهری و گاهی مورد نکوهش قرار می گیرند. نتیجه این بی مهری و نکوهش ها آن است که جوان با ذهن خالی نمی تواند نادرستی پاسخ های این گونه عرفان ها به پرسش های فوق را دریابد.

    در آثار شخصیت مشهور دیگر یعنی اشو3 ـ که اندیشه هایش نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان به شدت ترویج می شود و سخنرانی های فراوانش به شکل 650 کتاب درآمده و به 30 زبان زنده دنیا ترجمه شده است ـ بیشترین تأکید بر «عشق» است. تا آنجا که او عشق را عصاره پیام خویش می داند. عشق از مفاهیم دیرآشنا در عرفان اسلامی است، ولی آنچه مشکل ساز است تفاوت ژرفی است که میان عشق در نزد عرفای اسلامی با عشق در اندیشه اشو وجود دارد. او آشکارا به عشق زمینی فرا می خواند که رسیدن به آن تنها از طریق قطب مخالف امکان پذیر است و «از آمیزش جنسی زاییده می شود». در نظر اشو، سکس بزرگ ترین هنر مدیتیشن است. در آثار اشو، متعلق عشق، «خدا» نیست، بلکه خود عشق، خداست. در کتاب های او امور متعددی همچون تکنولوژی و علم، شریعت و قوانین و نیز خردورزی و عقل گرایی نفی می شوند.

    مبتذل ترین و فاجعه آمیز ترین آرای او، بحث های تفصیلی او در باب زن و مرد و روابط جنسی آنهاست. بی گمان بسیاری از جوانان با خواندن این کتاب ها به انحطاط و ابتذالی جدّی فرو می افتند. آن هم به اسم عرفان، عشق و... .

    غیر از این سه شخصیت، دیگرانی هم هستند که مروج اندیشه های بودایی، هندویی، جین و ... هستند؛ مثل یوگاناندا، رام الله و دالایی لاما که از ذکر آرایشان در می گذریم.

    در کنار آموزه های عرفان های هندی و شرقی، آثارقلمی کسانی هم که ترویج کننده عرفان های سرخ پوستی، جادویی و آمریکایی اند فراوان در ایران ترجمه می شود. دراینجا به سه نمونه از آنها اشاره ای خواهیم کرد.

    یکی از عرفان های نوظهور، عرفان اکنکار است که به دست پال توئیچل4 بنیان گذاری شد. اکنکار، دانش و فن خروج روح از بدن و برگرداندن دوباره آن به بدن و به بیانی فن سفر روح است. پال توئیچل در نوشته هایش روی «سفر روح» به عنوان مهم ترین آموزه اکنکار تأکید دارد. او برای این سفر، سه گام را لازم می شمارد. همچنین سه رکن تخیل، نور و صوت را دارای نقش مهمی در ترک بدن و بازگشت بدان شمرده است. پال توئیچل برای سفر روح، چندین روش برمی شمارد که مهم ترین روش آن روش تخیلی است. او برای جهان طبقاتی و برای انسان مراتبی ذکر می کند.

    خلع بدن و جدا کردن روح از بدن، مراتب انسان، طبقات عالم، مکاشفه های بصری و معنوی همه و همه در عرفان اسلامی مطرح است و شباهت هایی نیز بین عرفان اسلامی و عرفان اکنکار وجود دارد، ولی باید پرسید که آیا سفر روح، غایت عرفان است یا خود وسیله ای برای غایتی مهم تر است؟ چرا خروج روح از بدن اهمیت دارد؟ پرسش هایی از این دست، پاسخ های جدی می طلبد که در مباحث فلسفی و عقلی قابل دریافت است؛ در حالی که جوان نا آشنای با فلسفه اسلامی، هیچ گاه نمی تواند درستی یا نادرستی پاسخ های داده شده در این گونه عرفان ها را ارزیابی کند و در نتیجه، فریب نثر ساده و روان و جذاب این نوشته ها را می خورد.

    افزون بر این، خدا و قیامت در این عرفان جایگاهی ندارد تا آنجا که توئیچل بر این باور است که قیامت اختراع کلیسا است تا انسان ها از ترس جهنم و کیفر آخرت بهتر کنترل شوند. این تفکر با عرفان اسلامی که در آن خدا غایت همة تلاش ها و دریافت هاست و آخرت محل تجلی کمالات بی نهایت انسان کامل دیده می شود، بسیار متفاوت است.

    یکی دیگر از عرفان های وارداتی عرفان سرخ پوستی است که در آثار کارلوس کاستاندا5 مطرح شده است. این عرفان، عرفان ساحری است. کاستاندا از فلسفه و بحث های نظری روی گردان است و به این امر تصریح می کند. یکی از آموزه های او رؤیا بینی است؛ یعنی این که ما دنیا را آن گونه که می پنداریم می بینیم. [= تفکیک واقعیت از نمود آن]. او برای شروع فراگیری آموزه های ساحری گیاهان توهم زا مصرف می کرده است. وی آموزه های استادش ـ دون خوآن ـ را ترویج می کرد. دون خوآن خواص گیاهان توهم زا را بسیار بالا می دانست و آنها را به شاگردانش از جمله کاستاندا می آموخت. همچنین کاستاندا حرکات جادویی را از دون خوآن آموخت.

    در عرفان سرخ پوستی هیچ سخنی از خدا، قیامت و وحی نیست. این عرفان را می توان عرفان دست ساز بشر دانست که از آموزه های آسمانی ادیان بی بهره است.

    رؤیا بینی در این عرفان، به ایده آلیسم و سرانجام به نوعی شکاکیت فلسفی می انجامد. استفاده از سِحر هم هیچ پشتوانه دینی و عقلی ندارد. بکارگیری گیاهان توهم زا نیز امروزه تکلیفش در همه جا معلوم شده است. آیا این ها را می توان عرفان دانست؟ بله بهترین چیزی که از این به اصطلاح عرفان ها می توان توقع داشت، توصیه های اخلاقی برای بهتر زیستن است؛ نه عرفان و نه معنویت.

    آخرین شخصیت مورد اشاره در این مقاله، پائولوکوئیلو6 است. این شخص در طول زندگی اش سه بار ر اهی بیمارستان بیماران روانی شده است و در دهة 60 به جنبش هیپی گری پیوسته است. در بخشی از جوانی اش به بحران معنوی شدید دچار شده و به بی ایمانی مطلق می گراید. برای فرار از این مشکلات دست به دامان مواد مخدر، مواد توهم زا، سحر و جادو هم شده است.

    در آثار کوئیلو، مایه هایی از عرفان اسلامی و از جمله اندیشه های مولانا، عرفان مسیحی و از جمله اندیشه های پولس قدیس، عرفان ساحری و از جمله اندیشه های کاستاندا و غیر او وجود دارد. اضافه بر اینه کوئیلو از اندیشه مارکسیستی هم اثرپذیرفت.

    می توان گفت کوئیلو پیرو مکتب عشق است، ولی عشق مورد نظر او، امری فراتر از عشق به انسان نیست. به بیان دیگر، او فقط عشق زمینی را در نظر دارد.

    نکته قابل ملاحظه در آثار کوئیلو استفاده بسیار خوب او از روش داستان سرایی و رمان نویسی است. اتفاقاً این روش امروزه کاربرد فراوانی در رواج تفکرات مختلف پیدا کرده است.

    در اینجا این پرسش ها مطرح می شود که: در کنار این حجم وسیع از کتاب های جذاب که فقط به بعضی از آنها اشاره هایی شد، آنان که به عرفان اصیل اسلامی دلبسته اند چه کاری انجام داده اند؟ آیا وقت آن نرسیده که عرفان اصیل اسلامی هم برای جوانان و حتّی نوجوانان در قالب های جذاب عرضه شود؟ آیا نمی توان عرفان های وارداتی را مورد مطالعه و نقد قرار داد تا سراب بودنشان آشکار شود؟

    مبادا جوانان تشنة معنویت را رها کنیم تا به این سرابْ ها دل خوش کنند ولی از چشمة زلال عرفان اصیل اسلامی جرعه ای ننوشند!

    ما دست طلب به سوی کسانی که در این زمینه ها پیشنهاد، طرح و نظراتی دارند، دراز می کنیم و درخواست کمک داریم. مسئولیت خویش را فراموش نکنیم که: کُلُّکُم راٰعٍ وَ کُلُّکُم مَسْئوُلٌ عَنْ رَعیَتِهِ.

    والسلام
    سردبیر


    پى نوشت ها

    1. ساتیا سای بابا متولد 1835م. در هند و متوفای 1986م. است. از او کتاب های متعددی به فارسی ترجمه شده است. مطالبی که از او نقل می شود، با توجه به کتاب تعلیمات ساتیا سای بابا ( تعلیمات معنوی 6)؛ سخنان ساتیا سای بابا (تعالیم معنوی 4)؛ افکارالاهی برای 365 روز سال؛ زندگی من پیام من است؛ عشق الاهی را جلوه گر سازید؛ درخت ارزش ها را آبیاری کنیم، است.

    2. کریشنامورتی، متولد سال 1896م. در جنوب هند و از خانواده ای برهمن است .ا و در سال 1986م. چشم از جهان فروبست. از کریشنامورتی حدود 30 کتاب به فارسی ترجمه شده است. کتاب هایی مثل تعالیم کریشنامورتی؛ عرفان و خودشناسی؛ نامه های کریشنامورتی؛ گفتگو با کریشنامورتی؛ خشونت و خلاقیت؛ برای جوانان؛ حقیقت و واقعیت؛ پرواز عقاب؛ قدرت تغییر؛ نگاه در سکوت.

    3. اشو متولد کشور هند به سال 1931م. و متوفای سال 1990م. است. از او دست کم 34 کتاب به فارسی برگردانده شده است. کتاب هایی مثل عشق، رقص زندگی؛ عشق، پرنده ای آزاد و رها؛ عاشقانه ها؛ یک زندگی، یک ترانه، یک رقص؛ یک فنجان چای؛ مراقبه، شور سرمستی؛ مراقبه هنر و جد و سرور؛ بلوغ؛ آواز سکوت؛ آفتاب در سایه؛ الماس های اشو؛ آینده طلایی؛ راز بزرگ؛ شکوه آزادی؛ هفت بدن هفت چاکرا؛ کودک نوین.

    4. پال توئیچل متولد کنتاکی آمریکا در اوائل قرن حاضر و متوفای 1971 است. از خود پال توئیچل دست کم 20 کتاب به فارسی ترجمه شده و از دیگرانی مثل هارولد کلمپ که به عرفان اکنکار گرایش دارند، نزدیک به 20 کتاب به فارسی وجود دارد. از جمله کتاب هایش می توان به اکنکار کلید جهان های اسرار؛ بیگانه ای بر لب رودخانه؛ طریق دارما؛ طنین پرخروش اِک؛ دفترچه معنوی؛ شرق خطر؛ شریعت کی سوگماد؛ پنجه زمان؛ سه نقاب گابا؛ سرزمین های دور؛ اِک ایناری علم الاسرار رؤیاها؛ دندان ببر؛ نامه های طریق نور؛ نی نوای الاهی؛ اک ویدیا؛ واژه نامه اکنکار، اشاره کرد.

    5. کارلوس کاستاندا ـ طبق مدارک معتبر ـ متولد کشور پرو به سال 1925م. و متوفای 1998م. می باشد. از کاستاندا 12 کتاب به فارسی ترجمه شده است. از جمله: سفر به دیگر سو؛ افسانه های قدرت؛ دومین حلقه قدرت؛ هدیه عقاب؛ آتشی از درون؛ قدرت سکوت؛ هنر رویا دیدن (که در ترجمه های دیگر با اسم هنر رویا بینی و هنر خواب دیدن آمده است)؛ چرخ زمان؛ کرانه فعال بی کرانگی (که در ترجمه ای دیگر با اسم جنبه فعال بی نهایت آمده است).

    6. پائولوکوئیلو به سال 1947م. در برزیل زاده شد. آثار او در بیش از 140 کشور و به 56 زبان ترجمه شده است. در سال 1998م. دومین نویسنده پرفروش جهان بوده است و در سال 1376ش کتاب کیمیاگر او جزء پرفروش ترین کتاب های سال ایران به شمارآمده است. از این شخص دست کم 17 کتاب به فارسی ترجمه شده و درباره اش دست کم 5 کتاب به رشته تحریر درآمده است. از جمله کتاب های وی می توان به: کیمیاگر؛ نامه های عاشقانه یک پیامبر؛ بریدا؛ ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد؛ مکتوب؛ خاطرات یک مغ؛ دومین مکتوب؛ شیطان و دوشیزه پریم؛ والکری ها؛ کوه پنجم؛ قاموس فرزانگی، اشاره کرد.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1386) سخن نخست. دو فصلنامه معارف عقلی، 2(4)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."سخن نخست". دو فصلنامه معارف عقلی، 2، 4، 1386، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1386) 'سخن نخست'، دو فصلنامه معارف عقلی، 2(4), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). سخن نخست. معارف عقلی، 2, 1386؛ 2(4): -