صفحهها: 97-
تاریخ دریافت: 1394/07/04تاریخ پذیرش: 1396/10/12
چکیده:
از آغاز مسیحیت، برخورد دوگانه ای نسبت به فلسفه وجود داشت و حتی در خود انجیل ها هم این دوگانگی دیده می شود. مسیحیت در درجه اول، یک دین است و آموزه های آن، درباره رستگاری و عشق به خداوند است و به صورت یک نظام نظری انتزاعی به سبک نظام های فلسفی یونانی درنمی آید. درحالی که ادعای سنت فلسفی یونان، دانش عقلانی متکی بر منطق استدلالی است. این مقاله با پذیرش این مسئله که تصوری عقلانی از ایمان، زمینه مشترکی برای بسیاری از فلاسفه قرون وسطی بوده است، درصدد بررسی این مهم است که چگونه معرفت متافیزیکی بشر که از راه وحی بدان رسیده، با معرفت طبیعی که از راه حواس و عقل بدان دست یافته، مرتبط می شود.
سال دوازدهم، شماره اول، پیاپی34، بهار و تابستان 1396
عمار متاجی نیمور
کمال پولادی چکیده
از آغاز مسیحیت، برخورد دوگانه ای نسبت به فلسفه وجود داشت و حتی در خود انجیل ها هم این دوگانگی دیده می شود. مسیحیت در درجه اول، یک دین است و آموزه های آن، درباره رستگاری و عشق به خداوند است و به صورت یک نظام نظری انتزاعی به سبک نظام های فلسفی یونانی درنمی آید. درحالی که ادعای سنت فلسفی یونان، دانش عقلانی متکی بر منطق استدلالی است. این مقاله با پذیرش این مسئله که تصوری عقلانی از ایمان، زمینه مشترکی برای بسیاری از فلاسفه قرون وسطی بوده است، درصدد بررسی این مهم است که چگونه معرفت متافیزیکی بشر که از راه وحی بدان رسیده، با معرفت طبیعی که از راه حواس و عقل بدان دست یافته، مرتبط می شود. کلیدواژه ها
عقل، ایمان، ترتولیان، آگوستین، ابن رشد، توماس آکوئیناس.